جبرئيل خدمتگذاري او را مي کند
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به من و عمر فرمود: نزد شما بياييم و از حادثه اي که شب گذشته براي شما رخ داده به ما خبر دهي، در اين هنگام پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز وارد شد وقتي که علي (عليه السلام) را ديد فرمود: حادثه شب گذشته را که براي تو اتفاق افتاد براي ابوبکر و عمر بيان کن! علي (عليه السلام) فرمود: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از بيان آن حيا دارم. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، فرمود: ان الله لا يستحيي من الحق خداوند از حق گويي حيا نمي کند. آنگاه امام علي (عليه السلام) حادثه شب [صفحه 125] گذشته را چنين بيان کرد: احتياج به غسل پيدا کردم براي غسل در جستجوي آب شدم آب نيافتم و ترس آن داشتم که نماز صبح من قضا شود، حسن (عليه السلام) را به راهي و حسين (عليه السلام) را به راهي ديگر باي يافتن آب روانه کردم آب بدست نيامد و سخت اندوهگين شدم، در اين هنگام ديدم سقف خانه باز شد و سطلي از آب به پايين آمد که حوله اي روي آن بود. وقتي آن سطل در زمين قرار گرفت حوله را از روي آن رد کردم آب در آن يافتم با آن آب غسل کردم و نماز خواندم. سپس آن سطل همراه حوله بالا رفت و شکاف سقف به هم پيوست. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: سطل از بهشت آمده بود و آب آن از نهر کوثر بود. حوله نيز از استبرق ديباي بهشتي بود، سپس پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در حضور ابوبکر و عمر و انس بن مالک خطاب به علي (عليه السلام)فرمود: من مثلک يا علي في ليلة و جبرئيل يخدمه، اي علي چه کسي همانند توست که در شب جبرئيل خدمت گذاري او مي کند.[1] .
روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به ابوبکر فرمود: به حضور علي (عليه السلام) برويد تا به شما خبر بدهد جريان (عجيبي) را که ديشب براي او اتفاق افتاده من نيز به دنبال شما مي آيم. ابوبکر و عمر به حضور علي (عليه السلام) آمدند، علي (عليه السلام) به ابوبکر فرمود: آيا خبر تازه اي داريد؟ ابوبکر گفت: نه. آنچه اتفاق افتاده خير باشد.
صفحه 125.