ولي خدا كيست؟











ولي خدا کيست؟



روزي ابوذر به مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: اي مرد شب گذشته در خواب صحنه اي ديدم که تاکنون چنين چيزي را نديده بودم. گفتند: در خواب چه ديدي؟

[صفحه 122]

گفت: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم را نزديک خانه اش ديدم که شبانه بيرون آمد و دست علي (عليه السلام) را گرفته بود با هم به قبرستان بقيع رفتند من هم آن دو بزرگوار را زير نظر گرفته و از فاصله دورتري به دنبالشان رفتم به سوي بقيع رفتند تا به محل قبرهاي مکه رسيدند سپس آن حضرت به آرامگاه پدر خود رسيد و نزديک آن دو رکعت نماز خواند ناگاه قبر شکافته شد و در همين حال عبدالله را ديدم که نشسته و مي گويد: گواهي مي دهم که معبود جز الله نيست و گواهي مي دهم محمد صلي الله عليه و آله و سلم بنده و پيامبر اوست. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به او گفت، پدرم ولي تو کيست؟ عبدالله گفت: پسرم ولي چيست؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين علي ولي است. عبدالله فورا گفت: گواهي مي دهم که علي (عليه السلام) ولي من است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم گفت: پس به بوستان خودت بازگرد. سپس بر سر آرامگاه مادرش د آمنه برگشت و همان عملي را که نزد قبر پدرش انجام داده بود تکرار کرد ناگاه قبر شکافت بي درنگ آمنه گفت: شهادت مي دهم معبود جز الله نيست و تو پيامبر و فرستاده خدايي. پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به او گفت: مادرم ولي تو کيست؟ پاسخ داد پسرم ولايت چيست؟ فرمود: آن ولايت (اشاره به حضرت علي (عليه السلام)) علي بن ابيطالب (عليه السلام) است. آمنه فورا گفت و البته علي ولي من است. سپس فرمود: به آرامگاه و گلزار خودت بازگرد، وقتي سخن ابوذر به اينجا رسيد به او گفتند، تو دروغ مي گويي و با او دست به گريبان شدند و کتکش زدند آنگاه مردم خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و عرض کردند يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم امروز دروغي بر تو بسته شد فرمود، چه بود؟ گفتند: ابوذر درباره تو چنين و چنان نقل کرده. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: آسمان نيلگون هنوز بر سر کسي سايه نيفکنده و به روي زمين غبار آلود کسي گام برنداشته که راستگوتر از ابوذر باشد.[1] .



صفحه 122.





  1. معاني الاخبار، ج 1.