كار كردن عيب نيست











کار کردن عيب نيست



روزي شرايط زندگي علي (عليه السلام) به اندازه اي تنگ شد که گرسنگي شديدي امام علي (عليه السلام) را فرا گرفت. آن حضرت از خانه بيرون آمد و در جستجوي آن بود تا کاري پيدا شود تا کارگري کند و با مزد آن غذايي تهيه و گرسنگي خود را رفع نمايد.

در مدينه کار پيدا نکرد، تصميم گرفت به حوالي مدينه که مزرعه اي است در يک فرسخ و نيمي مدينه رفته تا در آن روستاي کوچک آنجا کاري پيدا کند.

وقتي به روستا رسيد ديد زني مشغول الک کردن خاک مي باشد و منتظر کارگري جهت کمک مي باشد نزد آن زن رفت و معلوم شد که آن زن کارگري نياز دارد.

پس از صحبت با او قرار بر اين شد که علي (عليه السلام) آب از درون چاه آورد و آن خاک را گل کرده تا براي ديوار کشي آماده شود و در ازاي هر دلو آب يک خرما اجرت و مزد گيرد.

حضرت جمعا شانزده دلو از چاه آب آورد آنگاه مشغول تهيه گل شد پس از اتمام کار آن زن شانزده خرما به آن حضرت داد امام نيز به مدينه بازگشت.

علي (عليه السلام) بعد جريان را براي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تعريف کرد آنگاه هر دو نشسته و با هم آن خرماها را خوردند[1] .


اينقدر دانم که بر فرق کمال خويش زد
آفرينش از وجود حيدر کرار گل[2] .







  1. کشف الغمه.
  2. جوياي تبريزي.