عمران و آبادي















عمران و آبادي



حکمت علوي به پيروي از تعليمات الهي، انسان ها را مأمور عمران و آبادي زمين و بهره مندي از آن مي داند.درباره وظيفه آدم(ع) پس از هبوط به زمين مي فرمايد:

«فاهبطه بعدَ التوبة لِيَعْمُرَ اَرْضَهُ بِنَسْلِه؛ خداوند آدم(ع) را پس از توبه به زمين فرود آورد، تا با نسل او زمين خود را آباد گرداند.»[1] .

امام براي به فعليت رساندن وظيفه ياد شده به دست مردم، دولت را موظّف به آباد کردن زمين مي نمايد.از اين رو در ابتداي نامه خود به مالک، يکي از وظايف اصلي او را آباد کردن مصر برمي شمارد.[2] .حکومت علوي با درک توان بخش خصوصي در آبادکردن زمين، مسئوليت عمده دولت را حمايت از اين بخش و کاستن از موانع بر سر راه توليد مي داند.از اين رو به مالک مي نويسد که خراج را طوري تنظيم کند که مانع توليد نشود و نسبت به امور بازرگانان و صنعتگران توجّه خاصي مبذول داشته، به آنان کمک نمايد.[3] .

امام علي(ع) براي حمايت از بازار ـ همانند زمان پيامبر(ص) ـ به ساختن بازار اقدام کرده و سپس آن را در اختيار تجار قرار داده است.[4] از ايشان روايت شده است که از حجره هاي بازار کرايه نمي گرفت.[5] در روايتي ديگر آمده است که از گرفتن اجاره کراهت داشت.[6] در نامه اي به فرظة بن کعب الانصاري کارگزار بهقباذات[7] به او سفارش مي کند، در لايروبي نهرها به کشاورزان کمک نمايد.بلاذري نامه حضرت را چنين گزارش کرده است:

«اما بعد؛ گروهي از مردم منطقه مأموريت تو نزد من آمدند و يادآوري کردند که نهري از آنها پنهان و از بين رفته است و در صورتي که آن نهر را حفر نموده و آماده سازند، ديار آنها آباد مي گردد و بر پرداخت خراج خود توانايي پيدا مي کنند و بر بيت المال مسلمين نيز افزوده مي شود.از من خواستند نامه اي به تو بنويسم تا آنها را به کار گرفته، براي حفر نهر و لايروبي آن، آنها را جمع نمايي و در اين راه به آنان کمک مالي کني.امّا من اين را صحيح نمي دانم که کسي را مجبور به کاري بکنم که کراهت دارد.آنها را دعوت نما، پس اگر نهر آن گونه بود که آنها مي گفتند، هر کسي بخواهد او را براي کار بفرست و نهر از آن کسي است که روي آن کار کند، نه آنان که مايل به همکاري نيستند.اگر آن را آباد سازند و قوي گردند، براي من محبوب تر است از آن که ضعيف شوند.والسلام.»[8] .









  1. نهج البلاغه، خ 91.
  2. نهج البلاغه، نامه 53.
  3. نهج البلاغه، نامه 53.
  4. عاملي، جعفرمرتضي، بازار در سايه حکومت اسلامي، ص 27.
  5. الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج 12 ، ص 300 ؛ الطوسي، تهذيب الاحکام، ج 7 ، ص 9.
  6. الحرالعاملي، وسائل الشيعه، ج 6 ، ص 383.
  7. اسم سه منطقه در بغداد است که از طريق شط فرات مشروب مي شوند.اهالي آن منسوب به قباد بن فيروز، پدر انوشيروان انند.(ذاکري، علي اکبر، سيماي کارگزاران علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين، ج 1 ، ص 176 ـ 177 ).
  8. بلاذري، انساب الاشراف، ج 2 ، ص 390؛ ذاکري، علي اکبر، همان، ج اوّل، ص 178 - 179؛ اليعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج 2 ، ص 203؛ المحمودي، نهج السعادة في مستدرک نهج البلاغه، ج 5 ، ص 32 ـ 33.