امنيت اجتماعي















امنيت اجتماعي



مراد از امنيت اجتماعي اين است که جامعه ي بشري با توجه به قوانين، نظم و حکومتي که دارد، مردم در بعد زيست جمعي امنيت و آسايش داشته باشند. مردم و آحاد آن اجتماع که اعضاي پيکره جامعه ي بشري هستند، از اين عضويت خرسند و راضي باشند.

علت اينکه مردم به مدنيت پناه مي آورند اين است که در پناه اجتماع، يک سري از نيازهاي اساسي آنان برآورده شود و اين با وجود تهديد و دلهره ي همگاني و فراگير، ممکن نيست. بنابراين اولين شرط تحقق رضايت مندي آحاد جامعه، استقرار امنيت است و در اين راستا امنيت اجتماعي در نيل به هدف مدنيت زيستي، اولين نقش را ايفا مي کند. امام علي (ع) مي گويد: يکي از ضرورت هاي تشکيل حکومت، برقراري امنيت اجتماعي است. آن حضرت در پاسخ به شعار نابخردانه ي خوارج که مي گفتند: «لا حکم الا الله» (فرماني نيست جز فرمان خدا)، فرمود:

سخن حقي است که از آن اراده ي باطل شده است. آري درست است، فرماني جز فرمان خدا نيست، ولي اين افراد مي گويند: زمامداري جز براي خدا نيست. رد حالي که مردم به زمامداري نيازمندند، خواه نيکوکار باشد و خواه بدکار، تا مومنان در سايه ي زمامداريش به کار خويش مشغول و کافران هم بهره مند شوند و مردم در دوران حکومت او، به زندگي بپردازند و به وسيله ي او اموال

[صفحه 17]

بيت المال جمع آوري شود، و به کمک او با دشمنان مبارزه شود. جاده ها امن و امان گردد، حق ضعيفان از نيرومندان گرفته شود، نيکوکاران در رفاه و از دست بدکاران، مدرم در امان باشند.[1] .

بنابراين بايد حکومتي باشد تا امور جمعي مردم را سامان دهد و از جمله براي آنان امنيت برقرار نمايد اين امنيت بايد شامل و فراگير باشد، همه ي افراد اجتماع را در برگيرد و حتي شامل اقليت هاي مذهبي و قومي گردد.

امام علي (ع) آن گاه که آگاه شد عمال ستم پيشه ي معاويه به شهر «انبار» يورش بردند و فرماندار حضرت را کشتند و به جان و مال و مردم تجاوز نمودند و حتي اقليت هاي مذهبي نيز از تعرض مصون نماندند و خلخال را از پاي زن ذمي ربودند، حضرت برآشفت و خطبه اي خواند و مردم را براي برقراري امنيت اجتماعي به ياري طلبيد.

حضرت فرمود:

اکنون بشنويد: (يکي از فرماندهان لشکر غارتگر معاويه) از «بني غامد» به شهر «انبار» حمله کرده است و نماينده و فرماندار من، «حسان بن حسان بکري» را کشته و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است. به من خبر رسيده است که يکي از آنان به خانه ي زن مسلمان و زن غير مسلماني که در حالي که هيچ وسيله اي براي دفاع جز گريه و التماس کردن نداشتند.

آنان با غنيمت فراوان برگشتند، بدون اينکه حتي يک تن از آنان زخمي گردد و يا قطره اي خون از آنان ريخته شود.

اگر به خاطر اين حادثه، مسلماني از روي تاسف و غصه بميرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار و به جاست.[2] .

[صفحه 18]

امام علي (ع) در مسير برقراري اين امنيت، براي کارگزارانش فرماني صادر کرد که اگر سلاح و ابزار آلات جنگي در دست اقليت هاي مذهبي (و در دست آناني که بيم حمله به مسلمانان مي رود) وجود داشته باشد و در نتيجه امنيت ملي متزلزل شود آنها را مصادره کنند تا خطر تجاوز از سوي اقليت هاي داخلي زدوده گردد.

حضرت در نامه اي به يکي از کارگزارانش چنين مي نويسد:

... همچنين براي جمع آوري بيت المال، به مال هيچ فردي، چه مسلمان و چه غير مسلمانان که در پناه اسلام است دست نزنيد. مگر اينکه اسب يا اسلحه اي باشد که براي تجاوز به مسلمانان به کار گرفته مي شود، چون که براي مسلمان روا نيست که بگذارد چنين اسلحه اي در اختيار دشمنان اسلام باشد و در نتيجه آنان نيرومندتر از سپاه اسلام گردند (و امنيت جامعه ي مسلمانان به خطر افتد.)[3] .


صفحه 17، 18.








  1. نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه ي 53، ص 438.
  2. نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه ي 53، ص 438 خ 40.
  3. نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه ي 53، ص 438 خ 27.