امنيت اقتصادي















امنيت اقتصادي



امنيت اقتصادي به اين معناست که مردم در اموالشان امنيت داشته باشند و دولت با مدارا و رعايت عدل و انصاف و با توجه به ديگر اخلاق پسنديده ي اسلامي، از آنان ماليات و زکات اخذ نمايد. نيز احتکار کالا (به ويژه کالاهاي اساسي و مورد نياز مردم) در ميان نباشد و نيز در خريدها و فروش ها قيمت ها متعادل باشد.

درباره ي امنيت اقتصادي، اميرمومنان علي (ع) به يکي از ماموران جمع آوري زکات وماليات اين فرمان را صادر نمود:

با تقوا و با احساس مسئوليت در برابر خداوند يکتا حرکت کن و در اين راه هيچ مسلماني را مترسان. و بر سرزمين او ناخشنود مگذر. بيش از آنچه از حق خداوند در اموالش هست از او مگير. پس آن گاه که به آبادي قبايل رسيدي در کنار آب فرود آي وداخل خانه هاي مردم مشو. پس با آرامش و وقار به سوي آنان برو، تا در ميان آنان قرار گيري، به آنان سلام کن و از اظهار تحيت بخل مورز.

پس از آن به آنان بگو: اي بندگان خدا، مرا ولي خدا و خليفه اش به سوي شما فرستاده است تاحق خدا را که در اموالتان است، بستانم، آيا در اموال شما حقي از خدا هست که آن را به نماينده اش بپردازيد؟ اگر کسي گفت: نه، ديگر

[صفحه 15]

به او مراجعت مکن. و اگر کسي پاسخ داد، آري، همراهش برو، اما نه اينکه او را بترساني يا تهديد کني، يا او را به کار مشکلي مکلف سازي.

هر چه از طلا يا نقره به تو داد، بستان، و اگر داراي گوسفند يا شتر بود، بدون اذن او داخل آن مشو، چون که بيش تر آن ها از آن او است.

و آن گاه که داخل شدي همچون شخصي مسلط و سختگير رفتار مکن...[1] .

و نيز در عهدنامه ي مالک اشتر چنين متذکر شده است:

تجار و صاحبان صنايع را به نيکي سفارش نما و در اين توصيه بين بازرگاناني که در شهر و يا ده هستند و داراي مرکز ثابت و تجارتخانه اند و آناني که سيار و در گردشند و نيز صنعتگراني که با نيروي جسماني خويش به صنعت مي پردازند، تفاوت قايل مشو. چرا که آنان منابع اصلي منافع و اسباب آسايش جامعه به شمار مي آيند، آنان هستند که از سرزمين هاي دوردست، از پرتگاه ها و کوهستان ها و درياها و سرزمين هاي هموار و ناهموار، مواد مورد نياز را فراهم مي آورند و از مناطقي که عموم مردم با آن سروکاري ندارند و جرات رفتن به آن سامان را نمي کنند، اينها سروکار دارند.

توجه داشته باش که بازرگانان و پيشه وران و صنعتگران، مردمي سالم و خوب هستند و از نيرنگ و شورش آنان بيمي وجود ندارد.

آنان صلح دوست و آرامش طلبند. اما بايد از وضع آنان، چه آناني که در مرکز فرمانداري تو زندگي مي کنند و چه آناني که در گوشه و کنار هستند، جستجو و بازرسي نمايي، ولي آگاه باش، با وجود همه ي آنچه که درباره ي آنان گفتم، در ميان آنان گروهي تنگ نظر و بخيل، آن هم به صورت قبيح و زشت آن، وجود دارد که همواره در پي احتکار مواد مورد نياز مردم و تسلط يافتن بر تمام معاملات هستند و اين موجب زيان توده هاي مردم و عيب و ننگ بر

[صفحه 16]

زمامداران است.

از احتکار به شدت جلوگيري کن که رسول خدا (ص) از آن منع کرده است. بايد معاملات با شرايط آسان صورت گيرد. با موازين عدل و نرخ هايي که نه فروشنده زيان رساند و نه به خريدار. و هر گاه کسي پس از نهي تو از احتکار به چنين کاري دست بزند، او را کيفر کن و در مجازات او بکوش ولي اين مجازات نبايد بيش از اندازه باشد.[2] .


صفحه 15، 16.








  1. نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 434.
  2. نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه ي 25، ص 380.