امنيت در روايات















امنيت در روايات



پيشوايان معزز اسلام در اهتمام به امنيت، بسيار سخن گفته اند.

رسول گرامي اسلام (ص) فرمود:

نعمتان مکفورتان: الامن والعافيه.[1] (دو نعمت است که ارزش آن بر مردم پوشيده است، يکي نعمت امنيت و دومي نعمت سلامتي.)

امام صادق (ع) فرمود:

[صفحه 9]

خمس خصال من فقد منهن واحدهخ لم يزل ناقص العيش، زايل العقل، مشغول القلب: فاولادها صحه البدن و الثانيه الامن و....[2] (پنج چيز است که حتي اگر يکي از اين پنج چيز برقرار نباشد، زندگي ناقص و ناگوار است، عقل نابود مي شود و مايه ي دل مشغولي مي گردد. اولين اين پنج چيز سلامتي و دومين آن امنيت است.)

امام علي (ع) فرمود:

من استحکمت لي فيه خصله من خصال الخير احتملته عليها و اغتفرت فقد ما سواها و لا اغتفر فقبد عقل و لا دين، لان مفارقه الدين مفارقه الامن فلا يتهنا بحياه مع مخافه و فقد العقل فقد الحياه و لا يقاس الا بالاموات.[3] .

(کسي را که آگاه شوم بر يکي از صفات خوب استوار است، مي پذيرم و از نداشتن صفات ديگرش درمي گذرم و صرف نظر مي کنم، ولي از نداشتن عقل و دين چشم نمي پوشم، چون که جدايي از دين، جدايي از امنيت است و زندگي با هراس گوارا نيست و فقدان عقل فقدان زندگي است، زيرا بي خردان فقط با بردگان مقايسه مي شوند و بس.)

و نيز فرمود: يکي از اهداف نهضت حق طلبانه ي پيامبران و اولياي الهي و فلسفه ي حکومت ديني، برقراري امنيت است.

اميرمومنان علي (ع)، در يک سخنراني شکوه آلوده چنين بيان داشت:

ايتها النفوس المختلفه، و القلوب المتشتته، الشاهده ابدانهم، و الغائبه عنهم عقولهم، اظارکم علي الحق و انتم تنفرون عنه نفور المعزي من وعوته الاسد! هيهات ان اطلع بکم سرار العدل، او اقيم اعوجاج الحق!

اللهم انک تعلم انه لم يکن الذي کان منا منافسه في سلطان، و لا التماس شي ء من فضول الحطام، و لکن لنرد المعالم من دينک، و نظهر الاصلاح في

[صفحه 10]

بلادک، فيامن المظلومون من عبادک....[4] .

(اي روح هاي پر اختلاف و اي قلب هاي پراکنده، شما که بدن هايتان حاضر و عقل هايتان پنهان است، من شما را به سوي حق مي کشانم، ولي همچون گوسفنداني که از غرش شير فرار کنند، مي گريزيد. هيهات که من با کمک شما بتوانم تاريکي را از چهره ي عدالت بزدايم و يا کجي حق را راست نمايم.

پروردگارا، تو مي داني که آنچه ما انجام داده ايم، نه براي اين است که حکومتي به داست آوريم و نه براي اين است که از متاع پست دنيا چيزي فراهم نماييم، بلکه به اين خاطر است که نشانه هاي از بين رفته ي دين تو را باز گردانيم و صلح و مسالمت را در شهرهاي تو آشکار سازيم، تا بندگان ستم ديده ي تو در امنيت قرار گيرند.)

حضرت علي (ع) در اين سخنراني، هدف از پذيرش حکومت را برقراري امنيت براي مردم بيان نمود.

باز آن حضرت در بيان نقش و اهميت امنيت فرمود: «رفاهيه العيش في الامن.»[5] (رفاهيت زندگاني در امنيت است)، «شر البلاد بلد لا امن فيه.»[6] بدترين شهرها، شهري است که در آن امنيت نباشد)، «شر الاوطان ما لم يامن فيه القطان.»[7] (بدترين وطن ها آن است که مردم در آن امنيت نداشته باشند.)، «لا نعمه اهنا من الامن.»[8] (نيست نعمتي گواراتر از امنيت.).


صفحه 9، 10.








  1. بحارالانوار، مجلسي، ج 78، ص 170، ح 1.
  2. بحارالانوار، مجلسي، ج 78، ص 171، ح 4.
  3. اصول کافي، کليني، ج 1، ص 27.
  4. نهج البلاغه، صبحي صالح، ص ص 189 -188، خطبه ي 131.
  5. غرر الحکم، آمدي، ج 4، ص 100.
  6. غرر الحکم، آمدي، ج 4، ص 165.
  7. غرر الحکم، آمدي، ج 4، ص 171.
  8. غرر الحکم، آمدي، ج 6، ص 435.