موارد مشابه











موارد مشابه



و البته اين گونه مطالب بي اساس که براي آنان جعل کرده اند کم نيستند از جمله ابن ابي الحديد آورده: هنگامي که گروهي از مشرکين در جنگ بدر کشته و جمعي نيز بالغ بر هفتاد نفر به اسارت لشکر اسلام درآمدند، رسول خدا درباره اسراي مشرکين با ابوبکر و عمر مشورت کرد. ابوبکر گفت: اينها همه عموزادگان و فاميل و برادران ما هستند، به نظر من از آنان فدا بگيريد تا بنيه مالي ما در برابر مشرکين قوي گشته، و بسا خداوند در آينده آنان را هدايت نموده براي ما دست و بازويي باشند. آنگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله به عمر فرمود: نظر تو چيست؟ عمر گفت: اعتقاد من اين است که از ميان اسرا فلان شخص را يکي از بستگان عمر به من بدهيد تا گردنش را بزنم، و نيز عقيل را به علي، و برادر حمزه را به حمزه بدهيد تا گردنهايشان را بزنند، تا خداوند بداند که در دلهاي ما هيچ گونه ميل و علاقه اي نسبت به مشرکين وجود ندارد. و گفت: آنان را بکشيد که اينها سران و رهبران مشرکينند. ولي رسول خدا به سخن عمر گوش نکرد و به گفته ابوبکر ميل نمود و از آنان فدا گرفته و سپس آزادشان کرد. اما در آينده گرفتار اين کار خود گرديد.

عمر مي گويد: و آنگاه من به نزد رسول خدا آمدم و ديدم که او با ابوبکر نشسته و هر دو مي گريند، از آنان سبب پرسيدم، و گفتم: به من هم بگوييد اگر گريه ام گرفت بگريم و گرنه تباکي کنم.پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: گريه من بخاطر فدا گرفتن از اسراي مشرکين است، و عذاب شما از آن درخت اشاره به درختي در آن نزديکي هم به من نزديک تر شده است.

پسر عمر نقل مي کند که رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمود: نزديک بود در اثر مخالفت با عمر شري دامنگير ما بشود!

مؤلّف:

بنابراين، حق اين بود که خداوند عمر را پيغمبر مي نمود نه آن حضرت را؛ زيرا اين عمر بوده که در رايش صائب بوده نه رسول خدا صلي الله عليه و آله!

و از جمله شواهد بر کذب آن خبر اين که در آن آمده که: عمر به رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت: آنان را بکش که سران و رهبران مشرکينند. پس آيا فاميل عمر که قطعا وجود خارجي نداشته، چرا که نامي از او در تاريخ برده نشده و نه در ضمن اسراي بدر او را شمرده اند از روساي مشرکين بوده و يا عباس و عقيل از سران مشرکين بوده اند که قريش بطور اجبار آنان را به جنگ آورده بودند؟ چنانچه در تاريخ طبري آمده که رسول خدادر روز بدر به ياران خود فرمود: من کساني از بني هاشم و غير آنان را مي شناسم که بطور اکراه به جنگ آورده شده اند و خود انگيزه اي در جنگيدن با ما نداشته اند، از اين رو هيچ کس از بني هاشم را نکشيد.و رهبران مشرکين در جنگ بدر ابوجهل و عتبه و شيبه و گروهي ديگر بوده اند که در جنگ کشته شده اند، و حتي ابوسفيان نيز در جنگ بدر از رهبران نبوده و بعد در جنگ احد و احزاب از سران و روساي آنان گشته که در اشعار آنان آمده که اگر در جنگ بدر سران مشرکين کشته نمي شدند ابوسفيان رئيس نمي گرديد...

و از جمله آورده اند که: آنگاه که ابوبکر و عمر درباره اسراي بدر با هم اختلاف کردند پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: مثل ابوبکر در ميان فرشتگان مانند ميکائيل است که پيام آور خشنودي و عفو خداوند است. و در ميان انبياي الهي مانند ابراهيم است که گفت: فمن تبعني فانه مني و من عصاني فانک غفور رحيم[1] و مانند عيسي است که گفت: ان تعدبهم فانهم عبادک و ان تغفرلهم....[2] .

و مثل عمر در ميان پيامبران مانند نوح است که گفت:... رب لا تذر علي الارض من الکافرين ديارا[3] و مانند موسي که گفت: ربنا اطمس علي اموالهم...[4] .

و اين خبر از جمله اخباري است که به دستور معاويه در برابر اخباري که در فضائل اميرالمومنين عليه السلام آمده جعل شده است، و دليل بر مجعول بودن آن به جز آنچه که ابن ابي الحديد آورده از اين که: گفتار عيسي در سوره مائده است که در آخر عمر رسول خدا نازل شده بنابر اين، چگونه پيغمبر آن را در جنگ بدر که در سال دوم از هجرت اتفاق افتاده فرموده است، اين که: ميکائيل پيام آور رضا و خشنودي خداوند است در يک مورد و جبرئيل آورنده عذاب در موردي ديگر، نه هر دو در يک مورد، بنابر اين، تشبيه از اساس غلط بوده و مقام پيغمبر صلي الله عليه و آله از بيان آن منزه است.









  1. سوره ابراهيم، آيه 36.
  2. سوره مائده، آيه 118.
  3. سوره نوح، آيه 26.
  4. سوره يونس آيه 88.