توسعه مسجد الحرام و تخريب منازل











توسعه مسجد الحرام و تخريب منازل



واقدي آورده: در سال 26 هجري عثمان مسجدالحرام را توسعه داد، و بدين منظور از بعضي، خانه هايشان را خريد، ولي عده اي هم حاضر به فروش نشدند، عثمان به آنان اعتنايي ننموده منازلشان را ويران نمود و قيمت آنها را از بيت المال پرداخت کرد، اين گروه به عثمان اعتراض نموده بر او فرياد کشيدند، عثمان دستور داد آنان را زنداني کنند، و به آنان گفت: شما تنها از بردباري من سوء استفاده کرده ايد، پيش از من عمر نيز اين کار را با شما انجام داد ولي بر او فرياد نکشيديد.[1] .

و همين خبر را بلاذري نيز در فتوح البلدان نقل کرده و پس از آن آورده: وليد بن عبدالملک به عمر بن عبدالعزيز نوشت تا مسجدالنبي را از هر طرف به وسعت دويست ذراع برساند، و اضافه کرد که اگر کسي از فروش خانه اش امتناع ورزد بگو خانه اش را قيمت زده بهايش را به او بپرداز و خانه اش را خراب کن، چرا که تو در اين کار سلف صدوقي همچون عمر و عثمان داري.

يعقوبي در تاريخش آورده: در سال 17 هجري عمر به مکه رفت و مسجد الحرام را توسعه داد و خانه هاي بعضي را خريد ولي بعضي هم حاضر به فروش نشدند، پس خانه هاي اين دسته را نيز ويران نمود و بهاي آنها را از بيت المال پرداخت نمود؛ از جمله خانه عباس نيز خراب گرديد.

عباس به عمر گفت: آيا خانه مرا خراب مي کني؟

عمر گفت: بله. به منظور توسعه مسجد.

عباس گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده: همانا خداوند به داوود پيغمبر وحي نمود تا مسجدي در ايليا بنا کند، داوود مسجد را ساخت، پس خداوند به او وحي فرستاد که من جز پاکيزه و حلال را نمي پذيرم و تو آن را در زمين غصبي ساخته اي، داوود دقت و بررسي کرد، ديد که يک قطعه زمين را نخريده است، پس آن را خريد.

عمر چون اين را شنيد گفت: آيا کسي اين خبر را از رسول خداشنيده است؟

گروهي برخاسته بر آن گواهي دادند تا اين که آورده عمر از مکه بازگشت. در حالي که عباس نيز با او بود، پس عمر بر او پيشي گرفت، و آنگاه ايستاد تا اين که عباس به او ملحق گرديد، در اين موقع عمر به عباس گفت: من بر تو پيشي گرفتم ولي شايسته نيست کسي بر شما بني هاشم تقدم جويد، قومي که در شما ضعف هست.

عباس به او پاسخ داد: خدايمان ما را ديد که در نبوت نيرومنديم و از خلافت ضعيف![2] .









  1. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 154.
  2. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 138.