معذوريت











معذوريت



چند نفر نزد عمر آمده گواهي دادند که فلان زن با مردي اجنبي در بياباني زنا کرده است، آن زن شوهر داشت. عمر دستور داد او را سنگسار کنند.

زن به درگاه خدا عرضه داشت: خدايا! تو مي داني که من بي گناه هستم.

عمر از گفتارش خشمگين شده گفت: آيا شهود را تکذيب مي کني؟ اميرالمومنين عليه السلام که ناظر قضيه بود فرمود: زن را برگردانيد شايد در ارتکاب اين عمل معذور بوده است. زن را برگرداندند و از حالش پرسش نمودند.

زن گفت: روزي من و مرد همسايه شتران خود را به چرا مي برديم و چون شتران من شير نداشتند مقداري آب به همراه خود بردم، در بين راه آبم تمام شد و زياد تشنه بودم، از مرد همسايه آشاميدني خواستم وي تقاضايم را نپذيرفت، مگر اين که با او زنا کنم، من از اين کار ابا داشتم تا اين که نزديک بود از تشنگي هلاک شوم، پس با کراهت به زناي او تسليم شدم.

اميرالمومنين عليه السلام فرمود: الله اکبر! (فمن اضطر غير باغ ولا عاد فلا اثم عليه)؛[1] کسي که مضطر شود اگر بدون نافرماني و ستم مرتکب گردد گناهي بر او نيست.عمر چون اين را شنيد زن را آزاد نمود.[2] .









  1. سوره بقره، آيه 173.
  2. ارشاد، مفيد، قضاياه (ع) في خلافه عمر.