عمر و جوان انصاري











عمر و جوان انصاري



ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه آورده: روزي عمر در بين راه به نوجواني از انصار برخورد نمود، عمر تشنه بود از جوان انصاري تقاضاي آب نمود، جوان آبي آميخته با عسل براي عمر آورد، عمر از نوشيدن آن امتناع ورزيد و گفت: خداي تعالي مي فرمايد: اذهبتم طيباتکم في حياتکم الدنيا؛[1] خوشيهايتان را در زندگاني دنيايتان صرف نموديد.

جوان در پاسخ عمر گفت: مقصود از اين آيه نه تو هستي و نه هيچ کس از اهل اين قبله (مسلمانان)، پيش از اين آيه را بخوان تا معنايش براي تو روشن شود: و يوم يعرض الدين کفروا علي النار اذهبتم طيباتکم في حياتکم الدنيا.[2] .

روزي که کافران را بر آتش عرضه بدارند و به آنان بگويند خوشي هايتان را در زندگاني دنيايتان برديد.[3] .

مؤلّف:

بعلاوه بر آنچه که جوان انصاري به عمر گفته، بايد گفت که مراد از صرف طيبات در زندگي دنيا چيزي مانند نوشيدن عسل و امثال اينها در صورتي که از راه حلال و با رضايت صاحبش به دست آمده باشد نيست؛ زيرا خداوند فرموده: قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق.[4] .

بگو اي پيغمبر! چه کسي ممنوع کرده زينت ها و روزيهاي حلال را که خداوند براي بندگانش مهيا نموده است.

بلکه مراد، جاه و مقام و سلطنت و رياست ناحق دنيوي است که در کام دنياپرستان از هر لذتي شيرين ترست.









  1. سوره احقاف، آيه 20.
  2. سوره احقاف، آيه 20.
  3. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 1، ص 61، در ضمن شرح خطبه شقشقيه.
  4. سوره اعراف، آيه 32.