زني كه عمر را راهنمايي كرد











زني که عمر را راهنمايي کرد



ابن جوزي دراذکياء آورده: عمر بن خطاب در خطابه اي از مردم خواست مهريه همسرانشان را از چهل اوقيه[1] زيادتر نکنند، اگر چه همسر آنان دختر ذي الغصه يعني يزيد بن حصين صحابي حارثي باشد، و هر کس از اين مقدار بيشتر قرار دهد، زيادي را در بيت المال خواهم ريخت.در اين هنگام زني بلند قامت از ميان صف زنان برخاست و به عمر گفت: تو چنين حقي نداري؟

عمر گفت: چرا؟

زن: زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد: و آتيتم احداهن قنطارا فلا تاخذوا منه شيئا اتاخذونه بهتانا و اثما مبينا....[2] و مال بسياري مهر او کرده باشيد البته نبايد چيزي از مهر او بازگيريد، آيا به وسيله تهمت زدن به زن، مهر او را مي گيريد و اين گناهي نيست آشکار.

عمر گفتار زن را تصديق کرد و گفت: زني حق گفت و مردي خطا کرد.[3] .

مؤلّف:

در اينجا برادران اهل سنت ما، در مقام توجيه برآمده گفته اند: اين اعتراف عمر به حق گويي زني و لغزش خودش، دليلي است بر تواضع او، اما نگفته اند که اصل ارتکاب خطا دليلي است بر چه چيز؟. (و هل يصلح العطار ما افسد الدهر).

و همچنان که تعيين چهل اوقيه با آيه قرآن سازگار نيست، با سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز توافقي ندارد؛ زيرا مقدار مهر سنت، دوازده اوقيه و نيم است نه چهل اوقيه.

و اين که عمر گفته: اگر چه آن زن، دختر ذي الغصه باشد خصوصيتش اين است که بنا به نقل مورخين، صد سال رئيس و بزرگ قبيله بني حارث بوده است.

به همين مناسبت نقل مي شود: هنگامي که مصعب بن زبير، عايشه، دختر طلحه را به هزار هزار درهم نقره مهر کرد، برادر او که خليفه بود مقرري کافي به لشکريان خود نمي داد. ابن الزنيم ديلمي در اين باره چنين سرود:


بضع الفتاه بالف الف کامل
و تبيت سادات الجيوش جياعا[4] .


دختري به هزار هزار درهم مهر مي شود در حالي که فرماندهان لشکرها گرسنه مي خوابند.









  1. هر اوقيه، هفت مثقال است.
  2. سوره نساء، آيه 20.
  3. اذکيا، ص 207.
  4. معارف، ابن قتيبه، ص 102.