ابوبكر دست مهمان را قطع كرد











ابوبکر دست مهمان را قطع کرد



فضل بن شاذان در ايضاح از ابوبکر بن ابي عياش و هيثم و حسن لولوي (قاضي) نقل کرده که ابوبکر مردي را که دست راستش قطع شده بود به مهماني خود فرا خواند. مهمان ظاهري آراسته داشت، ابوبکر به وي گفت: بخدا سوگند کردار تو به کردار سارقان نمي ماند، بنابراين چه کسي دست تو را بريده است؟

مهمان گفت: يعلي بن متيه در يمن از روي تعمدي و ستم دست مرا قطع کرده است.

ابوبکر گفت: من در اين باره تحقيق مي کنم و چنانچه صحت ادعايت ثابت گرديد، دست يعلي را در قصاص دست تو قطع خواهم کرد. اتفاقا در آن روزها گردنبند اسماء بنت عميس مفقود گرديد و هر چه تفحص کردند آن را نيافتند، طلحه بن عبيدالله به نزد ابوبکر آمد و گفت: مهمان را تفتيش نمي کني؟

ابوبکر: من هرگز گمان دزدي درباره او نمي دهم.

طلحه اصرار کرد و گفت: بخدا سوگند من بايد او را بازرسي کنم، تا اين که مهمان را تفتيش کرده گردنبند را از اتاقش بيرون آورد. ابوبکر چون اين را ديد دست چپ مهمان را نيز قطع کرد.

پس از نقل اين خبر، ابراهيم بن داوود و حسن لولوي به راوي حديث ابوعلي گفتند: آيا ابوبکر مي توانسته دست چپ آن مرد را ببرد؟

ابوعلي گفت: چاره اي ندارم جز اين که بگويم ابوبکر اشتباه کرده است؛ زيرا در اين حکم شکي نيست که کسي که يک دستش در اثر دزدي قطع شده، بار ديگر پاي چپش قطع مي شود، و در نوبت سوم، حکم قطع ندارد بلکه زنداني شده به قدر ضرورت از بيت المال به او آذوقه مي دهند. و خطاي ديگر اين که مهمان، همانند يک تن از اهل خانه، مامون است، و حکم قطع درباره او روا نيست.[1] .









  1. ايضاح، ص 177.