فريادرس آمد











فريادرس آمد



در کامل جزري آمده: علي عليه السلام از قبيله همدان بيرون شد، در بين راه دو مرد را ديد زد و خورد مي کردند، آنان را از هم جدا نموده و به راه خود ادامه داد، ناگهان صداي استغاثه اي شنيد. اميرالمومنين عليه السلام به جانب او شتافت و مي فرمود: فريادرس آمد. پس دو مرد را ديد که يکي از آنان از ديگري شکايت داشته و گفت: يا اميرالمومنين! پيراهني به اين مرد فروخته ام به هفت درهم و با او شرط کرده ام که درهمهاي سالم و بدون عيب به من تحويل دهد و او اين درهمهاي معيوب را به من داده است، و من از گرفتن آنها امتناع ورزيده از او مطالبه دراهم سالم نمودم، پس سيلي به صورتم زد.

اميرالمومنين به زننده فرمود: چه مي گويي؟گفت: راست مي گويد.به او فرمود: به شرط خود وفا کن، و آنگاه به مضروب فرمود: قصاص بگير! مرد گفت: يا عفو کنم؟

امام عليه السلام فرمود: اختيار آن با خود توست.

و سپس به همراهان خود فرمود: بگيريد او را. پس مردي او را بر دوش گرفت و آن حضرت پانزده تازيانه به او زد و فرمود: اين سزاي هتک حرمت توست نسبت به آن مرد.[1] .









  1. کامل، جزري.