اقرار از روي تهديد











اقرار از روي تهديد



زني آبستن را که به زنا متهم بود نزد عمر آوردند، عمر از او پرسش کرد، زن به زناي خود اعتراف نمود، عمر دستور داد او را سنگسار کنند، در حالي که زن را مي بردند. اميرالمومنين عليه السلام به آنان برخورد نموده به ماموران فرمود: به اين زن چکار داريد؟

گفتند: عمر فرمان قتلش را داده است!

اميرالمومنين عليه السلام آنان را نزد عمر برگردانده به او فرمود: آيا تو گفته اي اين زن سنگسار شود؟

عمر گفت: آري؛ زيرا او به زناي خود اقرار کرد. امام عليه السلام به او فرمود: اين زن خودش گناهکار است و حق داري درباره او چنين حکم کني، اما بر طفلي که در شکم دارد چه حقي داري؟ و گمانم او را ترسانده اي و در نتيجه اقرار کرده است.

عمر گفت: آري، چنين بوده است.

اميرالمومنين عليه السلام به وي فرمود: آيا از رسول خدا صلي الله عليه و آله نشنيدي که فرمود: کسي که از روي شکنجه اقرار کند حدي بر او نيست، و کسي که با حبس و تهديد اعتراف کند اقرارش نافذ نيست.

عمر زن را آزاد نمود و گفت: زنان جهان عاجزند از اين که پسري مانند علي بن ابيطالب بزايند. سپس گفت: لولا علي لهلک عمر؛ اگر علي نبود عمر هلاک مي شد.[1] .









  1. کشف الغمه، ج 1، ص 149.