وزن زنجير
اميرالمومنين عليه السلام فرمود: چقدر پاسخش آسان است و سپس دستور داد ظرف بزرگي آوردند و زنجير را با نخي به پاي غلام بستند و سپس پاي غلام را با زنجير در ميان ظرف گذاشتند بر آن آب ريختند تا اين که ظرف پر از آب شد، پس از آن فرمود: زنجير را بالا ببريد، زنجير را بالا بردند تا حدي که از آب بيرون شد و در اين هنگام، آب قدري پائين رفت و آنگاه فرمود: پاره آهن در آب بريزند تا به جاي سابقش برگردد، چون دستور انجام گرفت فرمود: حالا پاره هاي آهن را وزن کنيد، هر چه شد همان وزن زنجير است.[1] .
غلامي زنجير به پا از کنار دو مرد عبور مي کرد، آن دو نفر در مقدار وزن زنجير با هم شرطبندي کردند، يکي از آنان گفت: اگر وزن زنجير فلان مقدار نباشد همسر من سه طلاقه است، ديگري گفت: اگر حدس تو درست باشد زن من سه طلاقه است، پس هر دو برخاسته و به همراه غلام نزد مولايش رفته به مولاي غلام گفتند: زنجير را باز کن تا آن را وزن نمائيم. مولاي غلام هم گفت: زنم طلاق است اگر بخواهم زنجير را باز کنم، همگي نزد عمر رفتند و مشکل را نزد او مطرح کرده از او چاره جويي نمودند.عمر گفت: سوگند مولايش بر دو سوگند ديگر مقدم است. و آنگاه گفت: بيائيد با هم به نزد علي بن ابيطالب برويم شايد او براي حل اين مشکل تدبيري بينديشد، پس به نزد آن حضرت رفته جريان را عرضه داشتند.