جنگ و حماسه











جنگ و حماسه



هنگامي که حضرت امير عليه السلام ياران خود را به نبرد با دشمن ترغيب مي نمود اين دستورات را به آنان گوشزد مي کرد:

زره داران را در پيش روي لشکر و جنگجويان بي سلاح را عقب لشکر قرار دهيد دندانهايتان را بر هم بفشاريد؛ زيرا که آن سبب مي شود شمشيرها کمتر به سرتان کارگر شود؛ به هنگام پرتاب نيزه پيچ و خم بخوريد که در اصابه نيزه به دشمن موثر است؛ نگاهتان را پايين بيندازيد که دل را قوي و قلب را آرامتر مي کند؛ سر و صدا و هياهو نکنيد؛ زيرا متانت و وقار بيش از هر چيز ترس و هراس را برطرف مي سازد؛ پرچم خود را استوار نگهداشته و اطرافش را خالي نکنيد، و آن را به دست دليران سپاه و کساني که خطرها را از شما دور مي کنند بسپاريد[1] آنان هستند که اطراف پرچم را مي گيرند و از چهار جانب آن را نگهداري مي کنند، نه از آن عقب مي افتند که تسليم دشمن شوند، و نه بر آن پيشي مي گيرند که تنها بماند.[2] .

و نيز آن حضرت عليه السلام در بعض روزهاي صفين به ياران خود فرمود: ترس از خدا را شعار خود سازيد، و ثبات قدم و آرامش را پيشه کنيد دندانهايتان را بر هم بفشاريد که شمشيرها را از سرتان دورتر مي کند، زره را با دقت در برکنيد، شمشيرها را در غلاف حرکت دهيد، با گوشه چشم غضب آلود به دشمن نظر افکنيد، از هر طرف نيزه بپرانيد، با نوک شمشير زد و خورد کنيد اگر شمشيرتان نمي رسد با پيش رفتن آن را به دشمن برسانيد.[3] .









  1. يکي از مصاديق اين فرمايش امام عليه السلام ربيعه بن مکدم از قبيله بن فراس است آورده اند که: در سفري چند کجاوه از اهل و عائله اش همراهش بودند که به تنهايي از آنها پاسداري مي نمود. در اين موقع دو اسب سوار از طايفه بني سليم متوجه او شده، يکي از آنان تيري به سوي او پرتاب نمود تير به قلب وي اصابت کرد. در اين هنگام ربيعه براي اين که دشمن از اين حادثه آگاه نشود و به حريم او متعرض نگردد نيزه اش را در زمين فرو برد و در حالي که بر زين نشسته بود به آن تکيه زد تا اين که کجاوه ها به خانه هاي حي رسيدند، و بني سليم همچنان در پيشروي او ايستاده حرکتي از خود نشان نمي دادند به تصور اين که او زنده است، تا اينکه يکي از آنان متوجه شده به آنان گفت: به نظرم او مرده است؛ زيرا اصلا حرکت نمي کند، پس تيري به جانب اسب او انداختند، و ناگهان اسب او از جا پريد و بدن بي جان ربيعه از بالاي زين بر زمين افتاد. (مولف).
  2. نهج البلاغه، خطبه 120.
  3. نهج البلاغه، خطبه 63.