آموخت نجوم











آموخت نجوم



سيد رضي (ره) در نهج البلاغه[1] آورده: هنگامي که حضرت امير عليه السلام عازم بر جنگ با خوارج بود مردي از ياران آن حضرت خدمتش عرضه داشت: اوضاع نجوم و ستارگان دلالت بر نحوست و بدي دارد و بر تو مي ترسم اگر امروز حرکت کني به مقصودت نرسي و بر دشمنت پيروز نگردي.

اميرالمومنين عليه السلام به او فرمود: آيا گمان داري که تو ساعتهاي نيک و بد را دانا هستي و در نتيجه مردم را به خوبيها و بديها رهنمون مي شوي؟ کسي که تو را در اين پندار تصديق کند قرآن را تکذيب نموده و از استعانت به خداي متعال در راه رسيدن به محبوب و دفع مکروه بي نياز مي شود و شايسته است که عمل کنندگان به قول تو، تو را حمد و ستايش کنند نه پروردگارشان را؛ زيرا اين تو هستي که آنان را به خوشيها و خوبيها رسانده اي و از صدمه ها و زيانها ايمن گردانده اي. و آنگاه به مردم رو کرده و و فرمود: برحذر باشيد از آموختن نجوم! مگر به منظور استفاده در راههاي زمين يا دريا؛ زيرا ياد گرفتن آن در غير اين صورت به کهانت دعوت مي کند، دعوت مي کند، و منجم مانند کاهن است، و کاهن مانند ساحر و ساحر مانند کافر، و کافر در آتش است. و سپس فرمود: اي مردم! با نام خدا به سوي مقصد حرکت کنيد.

مؤلّف:

آنچه که از اين گفتار امام و نيز سخنان اهل بيت معصومينش عليهم السلام استفاده مي شود، اين است که ستارگان علائمي هستند از بعض حوادث و پديده ها نه آن که بطور استقلال موثر در وقوع وقايع و پديده ها باشند، و البته مي توان آثار شوم آنها را با صدقه دادن و دعا و تضرع به درگاه خداوند مدبر و مسخر آنها برطرف نمود.

چنانچه ابن اسباط از امام صادق عليه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: من با مردي ستاره شناس در قطع زميني شريک بوديم، اخترشناس تقسيم زمين را به تاخير مي انداخت تا به خيال خودش او در ساعتي نيک خارج شده و مرا در ساعتي بد بيرون برد تا قسمت بهتر نصيب او گردد. سرانجام به گمان خودش در چنين ساعتي خارج شديم و زمين را تقسيم کرديم و اتفاقا قسمت بهتر سهم من شد، منجم حيرت زده دست بر دست مي زد و مي گفت: من تاکنون مانند چنين روزي نديده بودم؛ زيرا من ستاره شناس هستم و تو را در ساعتي شوم و خودم را در ساعتي نيک بيرون آوردم و حال مي بينم قطعه بهتر نصيب تو شده است!

امام صادق عليه السلام به او فرمود: اينک براي تو حديثي نقل کنم: پدرم از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده که فرمود: هر کس بخواهد خداوند بديهاي روز او را از او بر طرف سازد در اول روز به فقرا صدقه بدهد، و هر کس بخواهد خداوند بديهاي شب را از او برطرف کند اول شب صدقه بدهد. و من موقعي که خواستم از خانه خارج شوم صدقه دادم. و بدان که اين حديث من به مراتب نجوم تو بهتر و سودمندترست.[2] .

آري، و کسي را که خداوند درباره اش اراده و تقديري نموده خبر دادن منجم و پيشگيريهاي خودش براي دفع آن خطر از او کمترين فايده و نتيجه اي به حالش نخواهد داشت. و در اين خصوص داستان فرعون و نمرود معروف است، که منجمين ويژه فرعون به او خبر دادند که مولدي در بني اسرائيل به دنيا خواهد آمد که تو و تخت و تاجت را نابود خواهد کرد، فرعون به منظور جلوگيري از اين خطر نوزادان بي گناه را سر بريد، و جنايت را از حد گذراند، ولي کيست و کدام انديشه است که بتواند از دست تواناي قادر متعال جلوگيري کند، پس چنان شد که يگانه دشمن موعود خود را در خانه خويش پرورش داده و بزرگ نمود: فالتقطه آل فرعون ليکون لهم عدوا و حزنا؛[3] اهل بيت فرعون (آسيه) موسي را از دريا برگرفت تا در نتيجه دشمن و مايه اندوه آل فرعون شود. و در اين خصوص تاريخ، وقايع بسيار زيادي را ثبت کرده که اگر بخواهيم نقل کنيم به درازا خواهد کشيد، و به قول معروف مثنوي هفتاد من کاغذ شود.









  1. خطبه، 76.
  2. وسائل، ج 6، باب 12، ابواب صدقه، حديث 1.
  3. سوره قصص، آيه 8.