سوالات گروهي از يهود











سوالات گروهي از يهود



گروهي از يهود نزد عمر آمده به او گفتند: تو والي و حاکم پس از پيامبرتان هستي و ما نزد تو آمده ايم تا مطالبي را از تو بپرسيم که اگر صحيح به ما پاسخ گويي به تو ايمان آورده از تو پيروي خواهيم نمود.عمر گفت: بپرسيد!

گفتند: ما را آگاه کن از قفلهاي آسمانهاي هفتگانه و کليدهاي آنها. و از کسي که قوم خود را انذار نموده و نه پري بود و نه آدمي، و از پنج چيزي که در رحمي آفريده نشده اند، و از يک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و هشت و نه و ده و يازده و دوازده.

عمر ساعتي در فکر شد و آنگاه به آنان گفت: چيزي از عمر بن خطاب پرسيده ايد که به آن آگاهي ندارد، ولي پسر عم رسول خدا صلي الله عليه و آله شما را از اين مطالبي که پرسيده ايد خبر خواهد داد. پس نماينده اي به نزد آن حضرت فرستاده او را به نزد خود فراخواند، و چون آمد عمر جريان را خدمتش عرضه داشت، اميرالمومنين عليه السلام به يهوديان رو کرده و فرمود: مسائلتان را بر من عرضه بداريد، آنان همان سوالات ياد شده را مطرح کردند.

امام فرمود: آيا غير از اينها هم سوالاتي داريد؟

گفتند: نه اي پدر شبير و شبر!اميرالمومنين عليه السلام به آنان فرمود: اما قفلهاي آسمانها شرک ورزيدن به خدا است و کليدهاي آنها گفتار لا اله الا الله است.

و اما آن کسي که قوم خود را ترسانده و نه پري بوده و نه انسي، مورچه سليمان است.

و اما آن پنج موجود زنده اي که در رحمي آفريده نشده اند آدم و حوا و عصاي موسي و ناقه صالح، و قوچ ابراهيم است.

و اما يک، خداي يگانه است که او را شريکي نيست.

و اما دو؛ آدم و حواست.

و اما سه؛ جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل است.

و اما چهار؛ تورات و انجيل و زبور و قرآن است.

و اما پنج؛ نمازهاي پنجگانه واجب است.

و اما شش؛ قول خداي تعالي است: (و لقد خلقنا السموات و الارض و ما بينهما في سته ايام)؛[1] بتحقيق آفريديم آسمانها و زمين را و آنچه که در بين آنهاست در شش روز.

و اما هفت؛ قول خداي تعالي است: و بنينا فوقکم سبعا شدادا؛[2] .

و بنا نهاديم بر بالاي شما هفت آسمان محکم.

و اما هشت؛ قول خداي عزوجل است: و يحمل عرش ربک فوقهم يومئذ ثمانية؛ و عرش پروردگارت را آن روز هشت ملک برگيرند.[3] .

و اما نه؛ آياتي است که بر موسي نازل شده.

و اما ده؛ قول خداي عزوجل است: (و واعدنا موسي ثلثين ليله و اتممناها بعشر)؛[4] و با موسي سي شب وعده و قرار نهاديم، چون پايان يافت ده شب ديگر بر آن افزوديم.

و اما يازده؛ گفتار يوسف است به پدرش: اني رايت احد عشر کوکبا...؛[5] من در عالم خواب يازده ستاره ديدم و....

و اما دوازده؛ قول خداي عزوجل است به موسي: (فاضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشره عينا)؛[6] عصاي خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ بيرون آمد.

در اين موقع يهوديان گفتند: گواهي مي دهيم که نيست خداي غير از خدا، اين که محمد صلي الله عليه و آله فرستاده اوست و تو پسر عم رسول خدايي، و آنگاه به عمر گفتند: به خدا سوگند! او سزاوارتر است به اين مقام از تو.[7] .









  1. سوره ق، آيه 37.
  2. سوره نبا، آيه 12.
  3. سوره الحاقة، آيه 17.
  4. سوره اعراف، آيه 141.
  5. سوره يوسف، آيه 3.
  6. سوره بقره آيه 59.
  7. مناقب، سروي، قضاياه (ع) في عهد الثاني.