نسبت يگانگي به خداوند











نسبت يگانگي به خداوند



در روز جنگ جمل هنگامي که اميرالمومنين عليه السلام سرگرم تدبير امور جنگ بود، مردي اعرابي برخاست و گفت: يا اميرالمومنين! آيا مي گويي خدا يگانه است؟

در اين موقع مردم از هر سو زبان به اعتراض گشوده به او گفتند: آيا نمي بيني آنچه را که اميرالمومنين عليه السلام در آن است از پريشاني دل و پراکندگي حواس؟!

امام عليه السلام به آنان فرمود: او را واگذاريد که ما آنچه از دشمن مي خواهيم اين اعرابي از آن پرسيده است. آنگاه به مرد عرب فرمود: نسبت يگانگي به خداوند چهار قسم است؛ دو قسم آن رواست و دو قسم ديگر ناروا. اما آن دو که روا نيست، يکي نسبت يک است که در برابر دو مي باشد، و وجه نارواييش اين است که خدا دو ندارد و در باب اعداد يکي که دو ندارد داخل در اعداد نبوده به آن يک گفته نمي شود. و ديگري يکي که مراد از آن، نوعي از جنس باشد و اين هم روا نيست؛ زيرا اين تشبيه به مخلوقات است و خداوند از آن منزه است.

و اما آن دو قسمي که رواست يکي اين است که مقصود از نسبت يگانگي نظير نداشتن در اشياء و مخلوقات باشد، و ديگري اين که گويند خداوند احدي المعني است که مقصود عدم انقسام در وجود و انديشه و خيال باشد، و پروردگار ما اين چنين است.[1] .









  1. توحيد، صدوق، باب 3، حديث 3.