استمداد عمر از اميرالمومنين
آن حضرت عليه السلام فرمود: اين مرد مرتکب دروغي شده بايد تأديب گردد، پس عمر او را بشدت زد و آنگاه وي را به زندان انداخت.[1] .
در زمان خلافت عمر مردي به نام معن بن زائده مهري شبيه مهر خليفه جعل کرده و با آن اموالي از ماليات کوفه را تصرف کرد. و پس از آن که او را دستگير نمودند، روزي عمر بعد از نماز صبح به مردم رو کرده و گفت: همگي بر جاي خود بنشينيد. و آنگاه قضيه معن را نقل کرده، در کيفيت مجازات او با آنان به مشورت پرداخت، از آن ميان مردي گفت: اي خليفه! دستش را قطع کن! و ديگري گفت: او را دار بزن! اميرالمومنين عليه السلام آنجا نشسته و سخني نمي فرمود. عمر به آن حضرت رو کرده و گفت: يا اباالحسن! نظر شما چيست؟