نيرنگ زني حيله گر
عمر تصميم گرفت جوان انصاري را عقوبت دهد، مرد پيوسته سوگند ياد مي کرد که هرگز مرتکب فحشايي نشده است و از عمر مي خواست تا در کار او دقت و تحقيق نمايد، اتفاقا اميرالمومنين عليه السلام در آنجا نشسته بود، عمر به آن حضرت عليه السلام رو کرده و گفت: يا علي! نظر شما در اين قضيه چيست؟ آن حضرت به سفيدي جامه زن به دقت نظر افکنده وي را متهم نموده و فرمود: آبي بسيار داغ روي آن بريزند و چون ريختند سفيدي جامه بسته شد، پس امام عليه السلام براي فهماندن حاضران اندکي از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشيد آن را به دور افکند و سپس به زن رو کرده، او را سرزنش نمود تا اين که زن به گناه خود اعتراف نمود و از اين راه مکر و خدعه زن را آشکار کرد و به برکت آن حضرت، مرد انصاري از عقوبت عمر رها گرديد. و نيز زني با سفيده تخم مرغ رختخواب هووي خود را آلوده ساخت و به شوهرش گفت: اجنبي با او همبستر شده است، ماجرا نزد عمر مطرح گرديد، عمر خواست زن را کيفر دهد، اميرالمومنين عليه السلام فرمود: آبي بسيار داغ بياورند و چون آوردند دستور داد مقداري روي آن سفيدي بريزند چون ريختند فورا جوش آمده و بسته شد، آن حضرت جامه را به نزد زن انداخت و به او فرمود: اين از نيرنگ شما زنان است و مکرتان بسيار است. آنگاه به مرد رو کرده و فرمود: زنت را نگهدار که اين از تهمتهاي آن زنت مي باشد، و فرمود: تا بر زن تهمت زننده حد افتراء جاري کنند.[1] .
زني فتنه گر شيفته و دلباخته نوجواني از انصار گرديد، ولي هر چه کوشيد جوان پرهيزکار را جلب توجه و عطف نظر کند نتوانست، از اين رو در صدد انتقامجويي بر آمده و تخم مرغي را شکسته با سفيده آن جامه خود را از بين دو ران آلوده ساخت و بدين وسيله جوان پاکدامن را متهم کرده او را نزد عمر برد و گفت: اي خليفه! اين مرد مرا رسوا نموده است.