شجاعت بي نظير اميرالمؤمنين












شجاعت بي نظير اميرالمؤمنين



شجاعت اميرالمؤمنين (ع) چنان بود، که ياد دلاوران روزگار را از دلهاي مردم برد، و نام دليراني را که بعدها آمدند، بکلي از خاطره ها زدود. جايگاه علي (ع) در جنگ و جنگجويي به قدري مشهور است که تا روز رستاخيز، ضرب المثل است.

علي (ع) دلاوري بود که هر گز از ميدان جنگ روي بر نتافت، و ابداً از سپاه دشمن به هراس نيفتاد. هيچ کس به ميدان او نيامد جز اينکه بر وي چيره گشت و او را از پاي در آورد. هيچ گاه ضربتي بر پيکر دشمن نزد که محتاج ضربت دوم باشد.

در حديث است که ضربت علي (ع) تک بود. وقتي در جنگ «صفين» آن حضرت معاويه را دعوت به مبارزه کرد تا با کشته شدن يکي از آنها آتش جنگ فرو نشيند، عمرو عاص مشاور معاويه به وي گفت: علي (ع) راست مي گويد آخرين راه حل همين است.

[صفحه 11]

ولي معاويه گفت: تا امروز مرا فريب نداده اي، آيا مي خواهي من با علي (ع) که ميداني دلاور جنگاوري است مصاف دهم؟ گويا مي خواهي مرا به کشتن دهي و بعد از من به حکومت شام برسي.

دلاوران عرب افتخار مي کردند بتوانند با وي روبه رو شوند و او را دعوت به مبارزه کنند.

وقتي اميرالمؤمنين (ع) عمرو بن عبد ود پهلوان نامدار عرب را در «جنگ خندق» به خاک هلاک افکند، خواهر عمرو اجازه گرفت و خود را به بالين کشته برادر رسانيد و در مرثيه او گفت:


اگر کشنده عمرو غير از او (علي) بود
تا زنده بودم در مرگ وي اشک مي ريختم


ولي کشنده او پهلوان بي نظيري است که
پدرش را چشم و چراغ شهر مي دانستند


روزي معاويه از خواب برخاست ديد «عبدالله زبير» که مردي جنگديده و دلير بود در کنار تخت او نشسته است. عبدالله گفت: اگر مي خواستم مي توانستم در اين حال تو را به قتل رسانم.

معاويه گفت: اي عبدالله! مثل اينکه شجاعت پيدا کرده اي؟ عبدالله گفت: چه شده که شجاعت مرا انکار مي کني، مگر نمي داني که من در صف مقابل علي بن ابي طالب (ع) ايستاده ام.

معاويه گفت: ولي علي (ع) در همان حال اگر مي خواست (در جنگ جمل) مي توانست تو و پدرت «زبير» را با دست چپ به قتل رساند، و دست راستش براي کشتن ديگري آزاد باشد.

به طور خلاصه علي (ع) آنچنان قهرمان بزرگي است، که کليه ي پهلوانان جهان به اوسر مي سپرند و در شرق و غرب عالم، نام «علي» را بر زبان مي رانند و با آن شعار مي دهند.


صفحه 11.