حديث مدينة العلم












حديث مدينة العلم



حديث مدينه العلم يکي از مناقب مخصوص امام و از احاديث متواتر است و آن چنين است که رسول الله صلي الله عليه وآله در حق آن حضرت فرمود:

«انا مدينةُ العلم و عليّ بابُها فمنْ أَردالعلمَ فليأتِ بابَها»

يعني: من شهر علم هستم، دروازه آن شهر علي بن ابيطالب است هر که علم بخواهد به دروازه شهر بيايد، در ارشاد مفيد بجاي «فَلْياتِ بابها» نقل شده «فلْيَقتبسْهُ من عليّ» و هر دو تعبير مالاً به يک معني هستند.[1] .

منظور رسول خدا صلي الله عليه وآله از اين حديث آنست که: من آنچه مي دانم به علي بن ابيطالب عليه السلام منتقل کرده ام و علوم من در وجود وي متمرکز است و من در او خلاصه مي شوم، اگر براي دانستن علوم به علي مراجعه کنيد مانند آنست که به من مراجعه کرده ايد. خواه در زندگي من باشد و خواه بعد از مرگم.

مخصوصاً اين روايت بيشتر به بعد از رحلت رسول خدا صلي الله عليه وآله مربوط مي شود، که خواسته علي بن ابيطالب عليه السلام را به صورت يک پناهگاه علمي براي بعد از خود معرفي فرمايد، چنانکه در غدير خم و جاهاي ديگر معرفي فرمود.

در بسياري از روايات آمده که رسول خدا صلي الله عليه وآله با علي عليه السلام خلوت کرد، بعد به او گفتند: رسول خدا صلي الله عليه وآله چه چيز به شما عهد کرد؟ فرمود: «عَلّمني أَلف بابٍ من العلم فتح لي من کلّ باب الف باب»[2] يعني هزار نوع علم به من آموخت که از هر نوع هزار علم بر من مکشوف گرديد روايات نشان مي دهد که همه اين علوم به فرزندان معصوم آن حضرت و امامان يازده گانه يکي پس از ديگري رسيده است.









  1. ارشاد مفيد ص 15، بحارالانوار ج 40 ص 200 - 207 بطور مشروح، مستدرک حاکم ج 3 ص 126، از باب ابن عباس و جابربن عبدالله، تذکرة سبط ابن جوزي ص 51.
  2. ارشاد مفيد ص 15، بحار ج 40 ص 213 - 218.