حديث الراية
فرداي آنروز که همه انتظار حيازت و به دست آوردن اين مقام را داشتند، آن حضرت علي بن ابيطالب را خواست و پرچم را به او داد و خدا در دست او فتح به وجود آورد: «قال: لأطينّ الرايةَ غداً رجلاً يحبّه اللّهُ و رسولُه و يُحبّ اللّهَ وَ رسولَه کّرارٌ غيرُ فّرارٍ لا يَرجعُ حتّي يَفتح اللّه علي يديه فاعطاها عليّاً ففتح علي يديه»[2] . آنچه در اين حديت بيشتر مورد دقت است کلمه «يُحبّه للّهُ و رسولّه» مي باشد که رسول خدا صلي الله عليه وآله به طور قاطع فرموده: علي کسي است که خدا و رسولش او را دوست مي دارند اين منقبت در حق احدي از صحابه نقل نشده و فريقين در آن اتفاق دارند.
در يکي از روزهاي جنگ خيبر فرماندهي عمليات با ابوبکر بود، متأسفانه او فرا کرد و به وقت برگشتن، نفرات خود را متّهم به ترس و فرار مي کرد، و نفراتش او را، روز دوم فرماندهي با عمر بود، او نيز مانند ابوبکر فرار کرد،[1] رسول خدا صلي الله عليه وآله که از اين پيشامد بسيار ناراحت شده بود فرمود: فردا پرچم را به دست مردي خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم کننده است، فرار کننده نيست، از حمله بر نمي گردد تا خدا به دست او قلعه را فتح کند.