گناه و ثواب















گناه و ثواب



در جاي ديگر حضرت گناه و ثواب را بسيار جالب نقشه برداري کرده است. مي فرمايد: الا و ان الخطايا خيل شمس حمل عليها اهلها و خلعت لجمها فتقحمت بهم في النار، الا و ان التقوي مطايا ذل حمل عليها اهلها و اعطوا ازمتها فاوردتهم الجنه[1] يعني کسي که گناه مي کند مانند کسي است که سوار بر اسب چموشي شده است دهانه و افسار اسب هم در دست اسب سوار نيست. اين اسب او را از اين طرف به آن طرف مي برد و بالاخره در يک گودال و پرتگاهي مي اندازد. مثلا کسي که مشروب الکلي نيش جان کرده و مست شده و تلوتلو مي خورد، ناسزا مي گويد، هر گناهي که پيش بيايد از ارتکابش مضايقه نمي کند چون عقل ندارد. يا مثلا کسي که دروغ مي گويد فکر خودش را مشغول مي کند خود را مشوش و ناراحت مي سازد و براي اين که دروغش را راست جلوه دهد ده دروغ ديگر بايد بگويد. همچنين اگر امانتي از کسي گرفته است (مثلا پولي گرفته که نزد خود نگهدارد)

[صفحه 13]

مي خواهد خيانت کند و بدون اجازه ي صاحب پول با آن کار کند بايد دهها کلک و خدعه درست کند تا اين خيانت را بکند و بالاخره هم به جهنم برود. اميرالمومنين مي فرمايد چنين شخصي اراده اش در اختيار خودش نيست چون از اول اراده را در اختيار شيطان گذاشته و لذا او هر جا بخواهد اين آدم بيچاره ي بدبخت را مي کشد و مي برد. يا کودک دانش آموزي که بخواهد عليرغم نهي پدر و مادشر با بچه ي بي تربيتي رفاقت پيدا کند اول بايد مقداري پول از جيب پدر ي اکيف مادرش بدزدد چون رفيق بد به او دستور داده است و بعد با رفيقش به گردش برود، بعد رفيقش مي گويد بيا سيگار بکشيم بايد اطاعت کند و بعد هروئين و... خلاصه افسارش دست خودش نيست دست همان اسب چموش است. اين اسب گاهي در لباس رفيق است گاهي در لباس وسوسه ي خيانت و گاهي مستي شراب و دائما شخص گهنکار نوکر ديگران است. در اختيار بيگانگان و منحرفان است.

اما کسي که اهل تقوي است اين شخص را اميرالمومنين چنين مجسم فرموده که سوار بر شتر رامي شده است و لجام شتر را نيز در دست دارد هر جا بخواهد او را مي برد. او با خودش برنامه ريزي مي کند الان شب جمعه است به جلسه ي دعاي کميل برود بعد شام مي خورم بعد مي خوابم صبح جمعه، اول نماز مي خوانم بعد صبحانه مي خورم بعد مي روم اگر برادري يا فاميلي دارم که گرفتاريي دارد و به دست من بر طرف مي شود به او کمک مي کنم بعد از ظهر از اشخاص مريض عيادت مي کنم. و با فکر خودش آزادانه نقشه مي کشد و خودش صاحب خودش است. يا اگر امانتي به دست او داده اند آن را دقيق حفظ مي کند و در زمان موعود به صاحبش رد مي کند. خيانتي نکرده که فکرش مشوش باشد لذا ناراحت نيست. درست مثل يک شتر سوار که به آب مي رسد به شترش آب مي دهد، به علف مي رسد به او علف مي دهد، هر جا که خسته شد از شتر پياده شده و استراحت مي کند. او همشه صاحب اختيار است. اميرالمومنين- عليه السلام- مي فرمايند: راه خير، راه درست و صواب اين چنين

[صفحه 14]

است اگر به مشکلي هم برخورد کند چون خودش مقصر نبوده، ناراحت نيست اما آن بيچاره ي گنهکار اگر دروغش فاش شود ناراحت است زيرا خودش خودش را رسوا کرده است زبانش شخصيتش را از بين بردده است. به اين جهت اين تشبيه بسيار زيبا و جالبي است که حضرت درباره ي شخص خطا کار و متقي فرموده اند.


صفحه 13، 14.








  1. خطبه ي شانزدهم: (در شرح عبده، ج 1، ص 54. شرح صبحي صالح، ص 57 و ترجمه و شرح فيض، ص 58).