ضرورت امنيّت اقتصادي











ضرورت امنيّت اقتصادي



امنيّت اجتماعي و اقتصادي، عامل مهمّي است که بدون آن رونق و شکوفايي اقتصادي امکان پذير نيست، که در آن شيوه برخورد دولت با تُجّار و کسبه و توليد گنندگان و کارگران و برنامه ريزي دولتي در جهت امنيّت شغلي آنان مطرح است.

که امام علي عليه السلام در اين باره در نامه 51 خطاب به کارگزاران مالياتي مي نويسد:

وَلَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَلَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ، وَلَا تَبِيعُنَّ لِلنَّاسِ فِي الْخَرَاجِ کِسْوَةَ شِتَاءٍ وَلَا صَيْفٍ، وَلَا دَابَّةً يَعْتَمِلُونَ عَلَيْهَا، وَ لا عَبْداً، و لا تَضْرِبُنَّ أَحَداً سَوْطاً لِمَکانِ دِرْهَمٍ وَلَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ، مُصَلٍّ وَلَا مُعَاهَدٍ، إِلَّا أَنْ تَجِدُوا فَرَساً أَوْ سِلَاحاً يُعْدَي بِهِ عَلَي أَهْلِ الْإِسْلَامِ، فإِنَّهُ لا يَنْبَغي لِلْمُسْلِمِ أنْ يَدَعَ ذلِکَ في أَيْدِي أَعْدَاءِ الإِسْلامِ فَيَکُونَ شَوْکَةً عَلَيْهِ.

وَلَا تَدَّخِرُوا أَنْفُسَکُمْ نَصِيحَةً، وَلَا الْجُنْدَ حُسْنَ سِيرَةٍ، وَلَا الرَّعِيَّةَ مَعُونَةً، وَلَا دِينَ اللَّهِ قُوَّةً، وَأَبْلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ عَلَيْکُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدِ اصْطَنَعَ عِنْدَنَا وَعِنْدَکُمْ أَنْ نَشْکُرَهُ بِجُهْدِنَا، وَأَنْ نَنْصُرَهُ بِمَا بَلَغَتْ قُوَّتُنَا، وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.[1] .

«هرگز کسي را از نيازمندي او باز نداريد، و از خواسته هاي مشروعش محروم نسازيد، و براي گرفتن ماليات از مردم، لباسهاي تابستاني يا زمستاني، و مرکب سواري، و برده کاري او را نفروشيد،

و براي گرفتن درهمي، کسي را با تازيانه نزنيد، و دست اندازي به مال کسي «نمازگزار باشد، يا غيرمسلماني که در پناه اسلام است» نکنيد، جز اسب يا اسلحه اي که براي تجاوز به مسلمانها بکار گرفته مي شود،

زيرا براي مسلمان جايز نيست آنها را در اختيار دشمنان اسلام بگذارد، تا نيرومندتر از سپاه اسلام گردند.

از پند دادن به نفس خويش هيچ گونه کوتاهي نداشته، و از خوشرفتاري با سپاهيان، و کمک به رعايا، و تقويت دين خدا، غفلت نکنيد، و آن چه در راه خدا بر شما واجب است انجام دهيد، همانا خداي سبحان از ما و شما خواسته است که در شکرگذاري کوشا بوده، و با تمام قدرت او را ياري کنيم، «و نيرويي جز از جانب خدا نيست».

امام در نامه 25 نهج البلاغه در دستورالعملي بسيار ارزشمند، با توجّه به امنيّت اقتصادي و احترام به جان و مال مسلمين و حفظ حريم اموال مردم به کارگزاران مالياتي سفارش مي کند که:

انْطَلِقْ عَلَي تَقْوَي اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيکَ لَهُ، وَلَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَلَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ کَارِهاً، وَلَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَکْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ، فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَي الْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ، ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّکِينَةِ وَالْوَقَارِ؛ حَتَّي تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ، وَلَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ،

ثُمَّ تَقُولَ: عِبَادَ اللَّهِ، أَرْسَلَنِي إِلَيْکُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَخَلِيفَتُهُ، لِآخُذَ مِنْکُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِکُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِکُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَي وَلِيِّهِ.

فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ: لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَإِنْ أَنْعَمَ لَکَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاکَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ، فَإِنْ کَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ، فَإِنَّ أَکْثَرَهَا لَهُ.

فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَلَا عَنِيفٍ بِهِ.

وَلَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَلَا تُفْزِعَنَّهَا، وَلَا تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا، وَاصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ.

«با ترس از خدايي که يکتاست و همتايي ندارد، حرکت کن، در سر راه هيچ مسلماني را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزون تر از حقوق الهي از او مگير، هرگاه به آبادي رسيدي، در کنار آب فرود آي، و وارد خانه کسي مشو، سپس با آرامش و وقار به سوي آنان حرکت کن، تا در ميانشان قرار گيري، به آنها سلام کن، و در سلام و تعارف و مهرباني کوتاهي نکن

سپس مي گويي:

«اي بندگان خدا، مرا وليّ خدا و جانشين او به سوي شما فرستاده، تا حق خدا را که در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقّي است که به نماينده او بپردازيد؟)

اگر کسي گفت: نه، ديگر به او مراجعه نکن، و اگر کسي پاسخ داد: آري، همراهش برو، بدون آن که او را بترساني، يا تهديد کني، يا به کار مشکلي وادار سازي، هرچه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراي گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو، که اکثر اموال از آن اوست.

آنگاه که داخل شدي مانند اشخاص سلطه گر، و سختگير رفتار نکن، حيواني را رَم مده، و هراسان مکن، و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند، پس از انتخاب اعتراض نکن.»









  1. نامه 3 / 51 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.