برخورد با عقيل











برخورد با عقيل



وقتي مردم با امام علي عليه السلام به عنوان خليفه مسلمين بيعت کردند، و ماليات ها و اموال عراقين در دست حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام بود، برادرش عقيل که عيالوار بود فکر مي کرد، اگر تقاضاي پول وگندم اضافي کند، امام علي عليه السلام به او خواهد بخشيد.

چندين بار درخواست خود را با برادر مطرح کرد،

و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پاسخي نداد،

وقتي اصرار کرد، امام آهني را بر روي آتش گرم کرد، و به دست او نزديک کرد.

عقيل فرياد زد که:

برادر مي خواهي مرا بسوزاني؟ (چون عقيل نابينا بود)

امام علي عليه السلام در پاسخ فرمود:

پس تو چرا مي خواهي مرا با آتش جهنّم بسوزاني؟ واز من اضافه طلب مي کني که در امانت مردم خيانت کنم؟

عقيل بعدها به دربار معاويه رفت که معاويه به او صد هزار درهم بخشيد و از او خواست تا بر منبر شام رفته و از عطاياي معاويه سخن بگويد، و نسبت به برادرش بد گوئي کند.

عقيل بر منبر رفت و گفت:

برادرم مرا براي حفظ دين خود رها کرد، امّا معاويه مرا بر دين خود مقدّم داشت.[1] .

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام ماجرا را اينگونه نقل مي فرمايد:









  1. نامه 29 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.