ره آورد شوم تهيدستي











ره آورد شوم تهيدستي



و درود خدا بر او فرمود: (به پسرش محمد حنفيّه سفارش کرد؛)

«اي فرزند! من از تهيدستي بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دين انسان را ناقص، و عقل را سرگردان مي کند، و عامل دشمني است.»

و در حکمت 163 نهج البلاغه، فقر را مرگ بزرگ مي نامد که:

اَلْفَقْرُ اْلمَوتُ الاَکبَرُ

(فقر مرگ بزرگ است)[1] .

اگر گروه دوّم به خطّ توليد و سازندگي باز گردند و گروه اوّل پس از توليد و ازدياد سرمايه، به فقرا و تهيدستان فکر کنند و با پرداخت حقوق الهي به زکاة و وقف روي بياورند، بسياري از مشکلات اجتماعي مسلمين، حل مي شود و نابرابري ها بر طرف مي گردد.

امام علي عليه السلام پس از جنگ جمل وقتي وارد بصره شد با دو برادر که يکي سمبل سرمايه داري و رفاه زدگي و ديگري سمبل ترک دنيا و فرهنگ رهبانيّة بود با هر دو برخورد کرد.

امام عليه السلام در منزل علاءبن زياد حارثي وقتي خانه بسيار مجلّل و پر وسعت او را ديد فرمود:

مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا، وَأَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ؟

«با اين خانه وسيع در دنيا چه مي کني؟ در حالي که در آخرت به آن نيازمندتري.»[2] .

آنگاه رهنمود داد که:

وَبَلَي إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ: تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ، وَتَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ، وَتُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ.

آري اگر بخواهي مي تواني با همين خانه به آخرت برسي! در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايي کني، به خويشاوندان با نيکوکاري بپيوندي، و حقوقي که بر گردن تو است به صاحبان حق برساني، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مي تواني پرداخت.[3] .

گرچه با همينخانه بزرگ مي توان حقوق الهي را بپردازي و راه بهشت را هموار سازي مانند:

الف- مهمانداري کردن... تَقْري فيهاالضّيف

ب- صله رحم با خويشاوندان... تَصِلُ فيهَا الرَّحِم

ج- پرداختن حقوق ديگران... وتُطلِعُ مَنها الحقوق

پس از اين رهنمودهاي حکيمانه، علاء بن زياد خدمت امام عليه السلام از برادرش عاصم بن زياد که منفي گرايانه به ترک دنيا روي آورده بود شکايت کرد که:

عبائي بر دوش مي گيرد و به بيابان ها و کوه ها رفته فقط عبادت مي کند، کار و توليد ندارد و نسبت به معيشت فرزندان خود بي تفاوت است.

امام عليه السلام دستور داد تا او را آوردند، وقتي وارد مجلس شد خطاب به او فرمود:

يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ! لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِيثُ! أَمَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَوَلَدَکَ؟! أَتَرَي اللَّهَ أَحَلَّ لَکَ الطَّيِّبَاتِ، وَهُوَ يَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟! أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَي اللَّهِ مِنْ ذلِکَ!

قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَجُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ!

قَالَ: وَيْحَکَ، إِنِّي لَسْتُ کَأَنْتَ، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ عَلَي أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، کَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ!









  1. تحف العقول ابن شعبه ص 214 - و - خصال شيخ صدوق ج 1 ص 162 - و - تفسير عياشي ج 1 ص 120 - و - بحارالانوار ج 72 ص 25 - و - ربيع الابرار ج 1 ص 362.
  2. خطبه 1 / 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.
  3. نهج البلاغه خطبه 209 معجم المفهرس مؤلّف.