نظارت بر رفتار متولّي بازار











نظارت بر رفتار متولّي بازار



از اخبار و روايات مربوط به بازار اين مسئله روشن مي شود که:

متولّي بازار فقط مسئول برقراري امنيّت و آرامش نبوده است، بلکه اموال بازرگانان بازار هم، تحت نظر او بوده است،

از همين رو علي عليه السلام رفتار خودِ متولّيان بازار را هم به شدت کنتر مي کرده است.

و اگر خطايي از آنان سر مي زد، به هيچ وجه چشم پوشي نمي کرد، چنان که «علي بن اصمع» را بر «بارجاه» گماشت و چون خيانت کرد، دستش را بريد.

اين مرد، آن قدر زيست که زمان حجاج را درک کرد، روزي به حجاج رو کرد و گفت:

- خانواده ام به من بدي کرده اند.

حجّاج گفت: چگونه؟

اصمع گفت:

- چون نام «علي» را بر من نهاده اند.

حجّاج گفت: چه زيبا گفتي؟

آنگاه امارت محلّي را به او واگذار کرد و گفت:

اگر مطّلع شوم که خيانتي کرده اي، آن اندازه از دستت را که «علي» باقي گذاشته، قطع مي کنم.[1] .

همچنين نحوه برخورد آن حضرت عليه السلام با «ابن هرمه» حکايت از نظارت دقيق آن بزگوار بر امر تجارت و بازار دارد، که توضيح آن چنين است:

ابن هرمه، متولّي و مراقبِ بازار اهواز بود، او مرتکب خيانتي شد،

هنگامي که خبر خيانت وي به حضرت امير عليه السلام رسيد، فوراً نامه اي به اين مضمون براي «رفاعة بن شدّاد» حاکم اهواز نوشت:

«وقتي که نامه ام به دستت رسيد، فوراً (ابن هرمه) را از مسئوليت بازار، عزل مي کني، به خاطر حقوق مردم، او را زنداني کن و همه را از اين کار با خبر نما تا اگر شکايتي دارند، بگويند. اين حکم را به همه کارمندان زير دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند.

در اين کار، نسبت به (ابن هرمه) نبايد غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهي شد و من هم به بدترين وجه تو را از کار برکنار مي کنم، و تو را به خدا پناه مي دهم از اين که در اين کار، کوتاهي کني.

اي رفاعه! روزهاي جمعه، او را از زندان خارج کن و سي و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسي از او شکايتي با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت، حق او را از مال (ابن هرمه) بپرداز،

سپس دست بسته و با خواري او را به زندان برگردان و برپايش زنجير بزن، فقط هنگام نماز زنجير را از پايش در آور و اگر براي او خوردني و نوشيدني و يا پوشيدني آوردند، مانع نشو و به کسي هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طريق نجات را به او بياموزد و اگر به تو گزارش رسيد که کسي در زندان چيزي به او ياد داده که مسلماني از آن ضرر مي بيند آن کس را مي زني و زنداني مي کني تا توبه کند و از عمل خود پشيمان شود.

اي رفاعه! همه زندانيان را براي تفريح به حياط زندان بياور غير از (ابن هرمه) را، مگر آن که براي جانش، بيمناک باشي که در اين صورت او را با زندانيان ديگر به صحن زندان مي آوري، اگر قدرت بدني دارد هر سي روز، سي و پنج شلاّق بر بدنش مي زني و قضيه را براي من بنويس و نام جانشين او را هم گزارش کن و حقوق (ابن هرمه) را قطع کن.»[2] .









  1. الاشتقاق، ص272؛ وفيات العيان، ج3، ص175.
  2. مستدرک الوسائل، ج3، ص207؛ دعائم الاسلام، ج2، ص532 و533؛ نهج السعاده، ج5، ص35 و38.