وقف كردن چشمه هاي فراوان براي مستمندان











وقف کردن چشمه هاي فراوان براي مستمندان



جواني بنام «ابي نيزر» از فرزندان نجاشي پادشاه حبشه، در کودکي به مدينه آمد، در محضر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، اسلام را پذيرفت، و در خدمت آن حضرت زندگي مي کرد،

پس از رحلت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در خدمت فاطمه عليها السلام و فرزندان او عليهم السلام بود.

ابونيزر مي گويد:

من حراست دو مزرعه اميرالمؤمنين عليه السلام را به عهده داشتم که يکي «عين ابي نيزر» و ديگري «بُغيبغه» بود.

روزي آن حضرت در مزرعه به من فرمود:

طعامي براي خوردن هست؟

گفتم:

دارم ولي آن را براي اميرالمؤمنين عليه السلام مناسب نمي بينم، چون که آن را از کدوي مزرعه با دُنبه گوسفند تهيّه کرده ام،

فرمود: بياور، غذا را آوردم.

امام علي عليه السلام برخاست و در جوي آب دست خويش را شست، بعد مقداري از آن کدو را ميل فرمود، سپس دست خويش را خاکمال کرد و با دو دست مقداري آب نوشيد، آنگاه فرمود:

اي ابانيزر دست ها پاکترين ظرفند، سپس با رطوبت دست ها شکم مبارک خويش را مسح کرد و فرمود:

مَنْ اَدْخَلَهُ بَطْنُهُ فِي النَّارِ فَاَبْعَدَهُ اللَّهُ.

«هرکه شکمش او را داخل آتش کند، خدا او را از رحمت خويش دور فرمايد.»

آنگاه کلنگ را به دست گرفت و براي کندن چاه به درون آن رفت، کلنگ مي زد و ذکر خدا را زمزمه مي کرد، سپس از چاه بيرون آمد که هنوز از آب خبري نبود.

از پيشاني آن حضرت عَرَق مي ريخت،

دفعه ديگر داخل چشمه گرديد، و کلنگ زد، آنگاه چشمه به آب رسيد، آب به اندازه گردن شتر بيرون مي زد، حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام به سرعت بيرون آمد و فرمود:

خدا را گواه مي گيرم که اين چاه در راه خدا صدقه است. ابانيزر براي من دوات و کاغذي بياور.

به زودي آن دو را محضرش آوردم امام اينگونه نوشت:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمن الرَّحيم، هذا ما تَصَدَّقَ بِهِ عليّ اميرالْمُؤمِنين تَصَدَّقَ بِالضَّيْعَتَيْنِ بِعَيْنِ اَبي نِيْزَر وَ البُغَيْبِغَةِ عَلَي فُقَراءِ الْمَدينَةِ وَ ابْنَ السَّبيلِ، لِيَقَي اللَّهُ بِهِما وَجْهَهُ حَرَّ النَّارِ يَوْمَ القِيامَةِ لا تَباعاً وَ لا تُوهَبا حَتَّي يَرِثُها اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْوارِثينَ اِلاَّ اَنْ يَحْتاجَ اِلَيْهِما الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَهُما طِلْقٌ لَهُما وَ لَيْسَ لِغَيْرِهِما.

«به نام خداوند بخشنده مهربان، اين چاه، چاهي است که علي عليه السلام اميرالمؤمنين آنرا صدقه جاريه قرار داد و آن دو مزرعه معروف به عين ابي نيزر و بغيبغه است.

بر فقراء اهل مدينه و در راه ماندگان تا خدا چهره علي را در روز قيامت از آتش جهنّم نگاه دارد.

اين دو، قابل فروش و هبه به ديگري نيستند تا روزي که به خدا ارث رسند و او بهترين وارثان است، مگر اينکه حسن و حسين به آن دو احتياج پيدا کنند که مطلق در اختيار آن دو مي باشند.»

محمّد بن هشام مي گويد:

امام حسين عليه السلام روزي مقروض شد، معاويه به او نامه نوشت، حاضرم «عين ابي نيزر» را به دويست هزار دينار بخرم.

امام حسين عليه السلام فرمود:

«اِنَّما تَصَدَّقَ بِها اَبي، لِيَقَي اللَّهُ وَجْهَهُ حَرَّ النَّارِ»

(همانا اين چاه پر آب را پدرم در راه خدا به نيازمندان بخشيد تا از آتش جهّم در امان باشد و من به هيچ قيمتي آنرا نخواهم فروخت).[1] .









  1. الکني و الالقاب، کلمه مبرّد، سير الائمّة ج 1 ص 321.