پرهيز از امتياز خواهي











پرهيز از امتياز خواهي



پي در پي مرا ديدار و درخواست خود را تکرار مي کرد، چون گفته هاي او را گوش فرا دادم پنداشت که دين خود را به او واگذار مي کنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمي دارم، روزي آهني را در آتش گداخته به جسمش نزديک کردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديک بود از حرارت آن بسوزد

به او گفتم، اي عقيل: گريه کنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهني مي نالي که انساني به بازيچه آن را گرم ساخته است؟

امّا مرا به آتش دوزخي مي خواني که خداي جبّارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز مي نالي و من از حرارت آتش الهي ننالم؟

و از اين حادثه شگفت آورتر اينکه شب هنگام کسي به ديدار ما آمد[1] و ظرفي سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجوني در آن ظرف بود که از آن تنفّر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمّي، يا قي کرده آن مخلوط کردند، به او گفتم:

هديه است؟

يا زکات يا صدقه؟

که اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله حرام است.

گفت نه، نه زکات است نه صدقه، بلکه هديه است.

گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدي که مرا بفريبي؟

يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدي؟ يا هذيان مي گويي؟

به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آن چه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرماني کنم که پوست جواي را از مورچه اي ناروا بگيرم، چنين نخواهم کرد، و همانا اين دنياي آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پَست تر است.

علي را با نعمت هاي فناپذير، و لذّت هاي ناپايدار چه کار؟!!

به خدا پناه مي بريم از خفتن عقل، و زشتي لغزش ها، و از او ياري مي جوييم.[2] .









  1. نوشتند که اشعث بن قيس بود.
  2. خطبه 224 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف - و - شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج11 کلام219 ص245 - و - فيض الاسلام ج2 ص704 - و - شرح عبده ج2 کلام 219.