گامي فراتر در تبيين ريشه ها











گامي فراتر در تبيين ريشه ها



علي عليه السلام روزي در جمع خانواده و گروهي از خواص به سخن ايستاد و از مشکلات خود با مردمان، با صراحتي بيشتر سخن گفت و چرايي و چگونگي سربرآوردن فتنه را بيان نمود و ريشه هاي فتنه را روشن ساخت و از علل اختلاف در جامعه ي اسلامي آن روز، پرده برگرفت و نشان داد که چرا مردم، با برنامه هاي اصلاحي او همسو نيستند و بازگرداندن شيوه ي حکومت و حاکميت را به سيره و سنّت نبوي برنمي تابند و از سياست هاي او حمايت نمي کنند. امام، اين کلام بيدارکننده را با کلامِ نبوي آغاز کرد که فرموده بود:

ألا أن أخوف ما أخاف عليکم اثنان: اتباع الهوي وطول الأمل.[1] .

بيشترين چيزي که بر شما از آن مي ترسم، دو خصلت است: پيروي هوا و آرزوهاي دور و دراز.

آن گاه حضرت تصريح مي کند که فتنه هاي سياسي که جامعه اسلامي را دچار تفرقه کرده و جناح ها ودسته بندي ها را پديد آورده است، ريشه در مفاسد اخلاقي، خودخواهي ها و هواپرستي ها دارد:

انّما بدء وقوع الفتن أهواء تتّبع وأحکام تبتدع، يخالف فيها کتاب اللَّه ويتولّي

[صفحه 109]

عليها رجال رجالاً.[2] .

همانا شروع فتنه ها و بحران ها، هواهايي است که پيروي گردد، و دستوراتي است که بدعت گذارده شوند و با حکم خداوند، مخالفت گردد و در آن فضا، مرداني، مرداني را به حکومت بگمارند.

بدين سان، امام نشان مي دهد که خودخواهي، هواپرستي ها و خودمحوري ها به نوآوري هاي بي معيار و بي بنيادِ ضد دين و در پوششي از دين، تبديل مي شوند و با چنين رويکردي است که گروه گرايي کور، آغاز مي گردد، فتنه هاي اخلاقي به فتنه هاي فرهنگي تبديل شده، در نهايت، از فتنه ي سياسي و اجتماعي سر بر مي آورند و فتنه گران، در چنين هنگامه اي است که براي توجيه مقاصد خود و امکان گسترش فتنه از چاشني حق، سوء استفاده کرده، حق نمايي مي کنند. علي عليه السلام هشدار مي دهد که:

ألا انّ الحق لو خلص لم يکن اختلاف و لو أن الباطل خلص لم يخفَ علي ذي حجي لکنّه يؤخذ من هذا ضغث ومن هذا صغث.[3] .

بدانيد که اگر حقيقتْ خالص گردد، اختلافي نباشد، و اگر باطلْ تنها باشد، بر خردمندانْ پنهان نماند؛ ليکن پاره اي از اين و پاره اي از آن، گرفته مي شود. به واقع، امام با اين سخن، چهره ي فرهنگي روزگار را رقم مي زند و بر اين نکته آگاهي مي دهد که در روزگاران گذشته، حق و باطل، درآميخته، فتنه جويان باطل گستر، براي رسيدن به هدف باطل عرضه داشته شده، حق نمايي کرده اند و در نتيجه، پس از گذشت يک نسل، بدعت، به گونه اي سنّت تلقي گرديده است و اکنون که او آهنگ روشنگري از باطل و نمايش درست چهره ي حق را دارد، چون مردمان عمق فاجعه را درنمي يابند، بسي

[صفحه 110]

دشوار است.

امام علي عليه السلام، سخني از رسول خدا را گزارش مي کند که آن بزرگوار، در آينه زمان، از چنين فضايي سخن گفته و آن را پيش بيني کرده است:

إنّي سمعت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله يقول کيف انتم إذا لبستکم فتنة يربو فيها الصغير ويهرم فيها الکبير، يجري الناس عليها ويتّخذونها سنه فإذا غير منها شي ء قيل قد غيرة السنة...[4] .

به درستي که از رسول خدا شنيدم که مي فرمود: چگونه خواهيد بود هنگامي که فتنه ها شما را فراگيرد؛ [فتنه هايي] که کودکان در آن بزرگ، و بزرگان، پير گردند. مردم بر آن اساس حرکت کنند و آن را سنّت و روش قرار دهند، به گونه اي که اگر چيزي از آن دگرگون شود، فرياد برآيد که: سنّت، دگرگون شد. شگفتا! بر ذهن و زبان و انديشه و باور مردم، آن چنان آموزه هاي نبوي وارونه مي رود که کسي چون علي عليه السلام، تجسّم عيني حق و حق مداري، وقتي آهنگ بازسازي و اصلاح انديشه و فکر مي کند، فرياد برمي آورند که سنّت، دگرگون شد! و...

آيا در چنين فضايي اصلاحات اساسي و دگرساني هاي بنيادي و بازگرداندن جامعه به سنّت نبوي، امکان پذير است؟ چنين است که امام، در اين سخن، پس از مقدمه، به اصل سخن بازگشته و با صراحت، از بدعت ها مي گويد و بخشي از بدعت هاي روا شده بر سنّت را گزارش مي کند و از آنچه زمامداران پيشين، چونان ميراثي بر مردم وانهاده اند، دردمندانه پرده برمي گيرد، با تأکيد بر اين که ديگر از او کاري ساخته نيست؛ چرا که اگر بر اين دگرگوني فرهنگي پاي نبندد و مبارزه با انحرافات فرهنگي را ادامه دهد، سپاه،

[صفحه 111]

پراکنده خواهد شد و او تنها خواهد ماند؛ تنهايِ تنها. کلام دردگذارانه امام را بنگريد:

ولو حملت الناس علي ترکها وحولتها إلي مواضعها وإلي ما کانت في عهد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله لتفرّق عنّي جندي حتي أبقي وحدي أو قليل من شيعتي.[5] .

اگر مردم را به کنار گذاردن سنّتشان وادارم و سنّت ها را به جايگاه نخستين و آن گونه که در زمان رسول خدا بود، تغيير دهم، سپاهم پراکنده شود و تنها مانم يا با گروهي اندک از پيروانم.


صفحه 109، 110، 111.








  1. ر. ک: ح 74.
  2. همان جا.
  3. همان جا.
  4. همان جا.
  5. همان جا.