سياست علوي
الملک سياسة. کشورداري، سياست است. و هرگز براي رسيدن به قدرت و حراست از قدرت به دست آمده، هر کاري را روا نمي داند؛ بلکه به عکس، او توسّل به ابزار نامشروع را حتي به بهاي از دست دادن قدرت صحيح نيز جايز نمي داند. [صفحه 27] بر پايه ي آموزه هاي علوي، سياستْ شناخت و بهره وري از ابزارهاي مشروع در اداره ي جامعه و تأمين رفاه مادّي و معنوي مردم است. به ديگر سخن، در آموزه هاي علوي، به کارگيري شيوه هاي نامشروع و ابزار به ظاهر کارآمد، امّا به واقع ناصحيح، سياست نيست؛ بلکه خدعه، نيرنگ، فريب و به تعبير امام صادق عليه السلام، «نکراء» است.[1] . از نگاه علي عليه السلام، حکومت، چيرگي بر دل ها و تسخير خردها و عاطفه هاست،نه رام سازي «تن»ها و سلطه بر افراد و چيرگي بر گُرده ها. چنان تفسيري از حکومت، چه نيازي به توسّل به ابزار نامشروع سياسي دارد. قدرت در نگاه او جز براي احقاق حق، قداستي ندارد تا براي حفظ آن، به شيوه هاي باطلْ چنگ بيفکند. تصرّف دل ها راهي جز استفاده ي صحيح از شيوه ها و راه سپردن بر اساس ارزش ها ندارد. سياست هاي نامشروع و باطلگرايانه، شايد روزگاري کوتاه، با جست و خيزْ سلطه بيافرينند و آن را ادامه دهند؛ امّا هرگز دوام نخواهند آورد و براي مردم، جز زيان، چيزي نخواهند داشت که: للحق دولة وللباطل جولة.[2] . حقّ را دولتي است، و باطل را جولاني.
سياست در نگاه علي عليه السلام، اداره ي استوار جامعه بر اساس معيارهاي الهي، و حرکتي حق مدارانه است. او که مي گويد:
صفحه 27.