تاخير نينداختن تقسيم ثروت هاي عمومي











تاخير نينداختن تقسيم ثروت هاي عمومي



214. أنساب الأشراف- به نقل از ابو صالح سمّان-: علي عليه السلام را ديدم که وارد بيت المال شد و در آن اموالي ديد. فرمود: «اينها اين جاست و مردم، نيازمندند؟!». پس دستور داد آن را ميان مردم، تقسيم کردند و دستور داد تا بيت المال، جاروب و آبپاشي شد و در آن، نماز گزارد.

215. الغارات- به نقل از بکربن عيسي در يادکرد سيره ي امام علي عليه السلام-:به درستي که او آنچه در بيت المال بود، تقسيم مي کرد. پس جمعه اي نمي آمد که در بيت المال، ثروتي باشد. در هر شامگاه پنج شنبه، دستور مي داد تا بيت المال، آبپاشي شود. سپس در آن دو رکعت نماز مي گزارد.

216. الغارات- به نقل از مجمّع التيمي-: به درستي که علي عليه السلام، بيت المال را آبپاشي مي کرد و در آن، نماز نافله مي گزارد و مي گفت: «در روز رستاخيز، گواهي ده که ثروت ها را بر مسلمانان، در درون تو حبس نکردم».

217. فضائل الصحابة- به نقل از مجمّع التيمي-: به درستي که علي عليه السلام، دستور مي داد تا بيت المال جاروب شود، سپس آبپاشي گردد. آن گاه [آن جا] نماز مي گزارد، بدان اميد که روز رستاخيز، برايش گواهي دهد که ثروت را در درون آن، بر مسلمانان، حبس نکرده است.

218. تاريخ دمشق- به نقل از ابو حکيم صاحب الحفاء، از پدرش-: به درستي که علي عليه السلام، سالي سه مرتبه بخشش مي کرد. پس ثروتي از اصفهان برايش آوردند. فرمود: «صبحگاهان، چهارمين بخشش است. به درستي که من جمع کننده نيستم». [راوي] گويد: ريسمان ها را قسمت کرد. پس گروهي آن را گرفتند و گروهي بازگرداندند.

219. مروج الذهب- در ذکر حوادث سال 38 هجري-: ياران علي عليه السلام، در اين

[صفحه 392]

سال، سه مرتبه از وي روزي دريافت کردند، بر حسب آنچه ثروت به دستش مي رسيد. پس ثروتي از اصفهان به وي رسيد. براي مردم، سخنراني کرد و فرمود: «صبحگاهان، چهارمين بخشش است. سوگند به خداوند که من، جمع کننده نيستم». او در بخشش هايش، براي مردمان، نمونه بود و خود او مانند يکي از مردم، سهم بر مي داشت.

220. أمالي الطوسي- به نقل از هلال بن مسلم جحدري-: از جدم جرّة (جوّه) شنيدم که گفت: من حضور داشتم که شبانگاه، مالي براي علي بن ابي طالب آورده شد. فرمود: «اين را تقسيم کنيد». گفتند: اي امير مؤمنان! شب است. آن را به فردا واگذار. به آنان فرمود: «آيا ضمانت مي کنيد که تا فردا زنده باشم؟». گفتند: در اختيار ما نيست. فرمود: «پس تقسيم کنيد و آن را به تأخير ميندازيد». شمعي فراهم شد و شبانه مال ها را تقسيم کردند.

221. الغارات- به نقل از ضحاک بن مزاحم-: [علي عليه السلام فرمود:] «دوستم رسول خدا چيزي را براي فردا نگه نمي داشت، ولي ابوبکر، حبس مي کرد و عمر بن خطاب، تصميم گرفت ديوان ها فراهم کند، و ثروت ها سال به سال [تقسيم مي شد]؛ ولي من چنان کنم که دوستم رسول خدا انجام مي داد».

[راوي] گويد: علي عليه السلام جمعه تا جمعه، مال ها را تقسيم مي کرد و مي گفت: «اين دستچين من است و بهترينش در آن قرار دارد/در حالي که هر

[صفحه 393]

ميوه چيني، دستش به دهانش است».[1] .

222. شرح نهج البلاغة- به نقل از عبدالرحمان بن عجلان-: علي عليه السلام، بذرِ کتّان، ترتيزک و زيره و ساير چيزها را ميان مردم، تقسيم مي کرد.

223. شرح نهج البلاغة- به نقل از شعبي-: جواني بودم که با گروهي از جوانان، به ميداني در کوفه وارد شدم. علي را ديدم که بر دو تپّه ي طلا و نقره ايستاده و تازيانه اي در دست دارد که مردم را با آن، دور مي کند و باز مي گردد و اموال را ميان مردم، تقسيم مي کند، تا آن که چيزي از آن، باقي نماند. آن گاه بازگشت و به خانه ي خود، چيزي نبرد، نه کم و نه زياد.

من نزد پدرم بازگشتم و به او گفتم: امروز، بهترينِ مردم يا نادان ترينِ آنها را ديدم! گفت: کيست او پسرم؟ گفتم: علي بن ابي طالب، امير مؤمنان. او را ديدم که چنين و چنان مي کرد، و داستان را بازگفتم. پدرم گريست و گفت: فرزندم! بهترينِ مردم را ديده اي.

224. امام باقر عليه السلام: براي علي عليه السلام ثروتي آورده شد. وي وزن کنندگان و صرّافان را نزد خود نشانْد. آن گاه، تپّه اي از طلا و تپه اي از نقره ساخت و فرمود:

[صفحه 394]

«اي قرمزها و اي سفيدها! سرخ و سفيد باشيد و جز مرا بفريبيد.

اين دستچين من است و بهترينش در آن است/در حالي که هر ميوه چيني، دستش به دهانش است».

225. تاريخ دمشق- به نقل از ابو صالح سمّان-: علي عليه السلام را ديدم که وارد بيت المال شد و در آن، چيزي ديد. پس فرمود: «اين ثروت ها را اين جا نبينم، در حالي که مردم، بدان نياز دارند». سپس دستور داد آن را تقسيم کردند و دستور داد بيت المال، جاروب و آبپاشي شد و در آن، نماز گزارد يا در آن قيلوله (خواب قبل از ظهر) کرد؛ يعني خوابيد.

226. الدعوات: امير مؤمنان، هرگاه اموال بيت المال را مي بخشيد، دستور مي داد جاروب شود و در آن، نماز مي گزارد و دعا مي کرد و در دعايش مي گفت: «بار خدايا! به تو پناه مي برم از گناهي که عملم را تباه سازد، و به تو پناه مي برم از گناهي که کيفرها را سريع گرداند، و به تو پناه مي برم از گناهي که نعمت ها را تغيير دهد، و به تو پناه مي برم از گناهي که روزي را باز دارد، و پناه مي برم به تو از گناهي که از دعا جلوگيري کند، و پناه مي برم به تو از گناهي که از توبه جلوگيري کند، و پناه مي برم به تو از گناهي که پرده ها را بدَرَد، و پناه مي برم به تو از گناهي که پشيماني آورد، و پناه مي برم به تو از گناهي که روزي را باز دارد».

[صفحه 395]


صفحه 392، 393، 394، 395.








  1. ابن اثير گويد: اين مَثَلي است که نخستين بار بر زبان عمرو، خواهرزاده جذيمه آمد. او و دوستانش قارچ مي چيدند و دوستانش هرگاه قارچ خوب مي ديدند، به دهان مي گذاشتند و او در آستين مي گذاشت، تا براي دايي اش بياورد و علي عليه السلام، از اين مَثَل، اراده کرده که ثروت مسلمانان را تباه نمي کرد، بلکه آن را در جايش قرار مي داد.