توسعه آموزش و پرورش











توسعه آموزش و پرورش



145. امام علي عليه السلام: بر پيشواست که به مردمان تحت حکومتش، حدود اسلام و ايمان را بياموزد.

146. امام علي عليه السلام: به درستي که مردمان، به ادبِ شايسته، نيازمندترند از طلا و نقره.

147. امام علي عليه السلام: اي مردم! به درستي که مرا بر شما حقّي است و شما را نيز بر من حقّي است. امّا حقّ شما بر من، خيرخواهي براي شما، زياد کردن ثروت هايتان و آموزش دادنتان است تا در ناداني نمانيد، و پرورش شما تا آگاه شويد.

[صفحه 330]

148. امام باقر عليه السلام: هنگامي که علي عليه السلام نماز صبح به جا مي آورد، در حال تعقيب نماز بود تا خورشيد طلوع مي کرد. هنگام طلوع خورشيد، تهي دستان و مستمندان و ديگر قشرهاي مردم، نزد او جمع مي شدند و او به آنان،دين شناس و قرآن مي آموخت و در ساعتي خاص، از اين جلسه برمي خاست.

149. ارشاد القلوب: گزارش شده که هر گاه علي عليه السلام از نبردْ فراغت پيدا مي کرد، به آموزش مردم و داوري در ميان آنان مي پرداخت.

150. الطبقات الکبري- به نقل از علباء بن احمر-: علي بن ابي طالب، سخنراني کرد و فرمود: «چه کسي دانشي را به يک درهم مي خرد؟». حارث اَعوَر (نابينا) چند صفحه را به يک درهم خريد و آن را نزد علي عليه السلام آورد و ايشان، برايش دانش هاي بسياري نوشت.

پس از آن، علي سخنراني کرد و فرمود: «اي مردم کوفه! نيمه مردي بر شما پيروز گشت».

151. الغارات- به نقل از سالم بن ابي جعد-: علي عليه السلام براي کساني که قرآن فرا مي گرفتند، دو هزار دو هزار، مقرّري تعيين کرد؛ و پدرم از کساني بود که قرآن را فرا گرفت.

152. شرح نهج البلاغة: غالب بن صعصعه، بر علي عليه السلام وارد شد و فرزندش فَرَزدَق[1] با او بود. علي عليه السلام به وي فرمود: «کيستي؟». گفت: غالب، فرزند صعصعه ي

[صفحه 331]

مجاشعي... فرمود: «... اي ابو احظل! اين جوانِ همراهت کيست؟». گفت: فرزندم،و او شاعر است. فرمود: «به وي قرآن بياموز که برايش از شعر، بهتر است». 153. امام علي عليه السلام- از نامه ي وي به قُثَم بن عباس که فرماندار وي در مکّه بود-: پس از حمد خدا؛ حج را براي مردم به پا دار و به آنان روزهاي خداوند را يادآوري کن، و بامداد و شامگاه برايشان بنشين، به استفتاکنندگان فتوا ده، نادان را تعليم کن، و با دانشمند، مذاکره نما. 154. امام علي عليه السلام- در پاسخ پرسش کننده اي که از مشکلي پرسيده بود-:براي فهميدن بپرس، نه براي آزار دادن، که نادانِ آموزنده، همانند داناست، و داناي بيرون از انصاف، همانند نادانِ پُر چون و چراست.

155. امام علي عليه السلام- در پاسخ مردي که از او خواست تا ايمان را برايش معرّفي کند-: چون فردا شود، نزد من آي تا در حضور مردم، برايت بازگويم که اگر سخنم را فراموش کردي، ديگري آن را به خاطر بسپارد؛ زيرا که سخن، چون شکارِ رَمَنده است. يکي آن را به دست آرد و ديگري از دست دهد.

[صفحه 332]


صفحه 330، 331، 332.








  1. منظور ابو فراس همّام بن غالب، معروف به فرزدق است. وي در سال 25 قمري در بصره به دنيا آمد و در سال 114 از دنيا رفت. از شعرهاي اوست آنچه که در مدح امام سجاد در حضور هشام بن عبدالملک سرود: «اين کسي است که سرزمين بطحا او را مي شناسد/و کعبه و حرم، او را مي شناسد».