منذر بن جارود











منذر بن جارود



133. أنساب الأشراف: امام علي عليه السلام در نامه اي به منذر بن جارود که فرماندارش در اصطخر[1] بود، هنگامي که به وي خبر رسيد که در ثروت ها گشاده دستي مي کند و به آن که مي خواهد مي بخشد، چنين نوشت: «خوبي پدرت، مرا درباره ي تو فريب داد. گمان مي کردم تو از شيوه و رفتار او پيروي مي کني؛ امّا آن گونه که از تو به من رسيده، پيروي هوا و هوس را رها نمي کني، گرچه به دينت آسيب رساند و به [سخن] خيرخواهان، گوش فرا نمي دهي، گرچه خالصانه خيرخواهي کنند. به من خبر رسيده که کارهاي بسياري را بر زمين مي گذاري و براي سرگرمي و تفريح و صيد، بيرون مي روي و در ثروت خداوند، نسبت به باديه نشينان قبيله ات گشاده دستي مي کني، گويا ميراث پدر و مادر توست.

به خدا سوگند، اگر اين گزارش ها درست باشد، شتر قبيله ات و بند کفش هايت از تو بهترند. خداوند، لهو و لعب را نمي پسندد و خيانت به مسلمانان و تباه کردن کارهاي آنان، خداوند را به خشم آورَد، و کسي که چنين است، شايسته نيست که با او مرزها پاسداري شود و ثروت هاي عمومي، گردآوري گردد و امين اموال مسلمانان قرار گيرد. هر گاه نامه ام به تو رسيد، نزد من بيا».

منذر، نزد امام علي عليه السلام آمد و گروهي از او شکايت کردند که سي هزار [دينار] از بيت المال برداشته است. امام از او سؤال کرد. وي انکار نمود. او را سوگند داد، ولي سوگند ياد نکرد. سپس او را زنداني کرد.

ر. ک: بخش شانزدهم/کارگزاران امام علي/منذر بن جارود.

[صفحه 314]


صفحه 314.








  1. اصطخر، معرّب استخر و از شهرهاي قديمي فارس است. پايتخت شاه دارا آن جا بود و آثار بزرگي در آن است. فاصله اين شهر تا شيراز، دوازده فرسخ است.