صداقت در سياست
سياستمداران، در گذرگاه تاريخ، غالباً با مردمان رو راست نبوده اند و آنچه را با مردم درميان نهاده اند، آن چيزي نبوده که بدان انديشيده و عمل کرده اند. علي عليه السلام صداقت و روراستي با مردمان را اصل قويم حاکميتش قرار داده بود و از آغازين روزها تا لحظه هاي شهادت، بر آن استوار مانْد. بي گمان، صداقت، از مهم ترين عوامل جاذبه هاي جاوداني حکومت علي عليه السلام بر دل ها و بر رواق تاريخ بوده است، و نيز مرز روشن و فرقِ فارق سياست علوي و اموي. در فرهنگ امويان، صداقتْ بي معناست، و وارونه گويي، دروغپردازي، تزوير، درونْ مايه ي سياست آنان است. چنان که اشاره کرديم، و براي کساني که اندکي با تاريخ سياستْ آشنا باشند، روشن است، اکثر سياستمداران گذشته، از سياست،جز واژگون سازي واقعيت و دروغپردازي در برخوردها، تلقّي ديگري نداشتند. گزارش خاطره اي در اين زمينه از علوي انديشِ عرصه ي سياست در تاريخ معاصر، حضرت امام خميني (ره)، بس گويا و جالب است. آن بزرگوار، پس از اوّلين حرکت توفنده اش عليه حاکميت ستم، دستگير شده بود. يکي از سرانِ حکومت، با ايشان ملاقات مي کند و در مورد سياست، با امام (ره) سخن مي گويد. گزارش امام (ره) از سخنان او چنين است: [او گفت] سياست، عبارت از بد ذاتي، دروغگويي و... خلاصه، پدرسوختگي است، و اين را بگذاريد براي ما! امام خميني (ره) در ادامه مي فرمايد: [صفحه 39] راست هم مي گفت. اگر سياست از اينهاست، مخصوص آنها مي باشد.[1] . چنين است کار و بار سياستمداران حرفه اي، که اگر درغگويي، فريب و دورويي از دايره ي سياست آنان حذف شود، چيزي از آن باقي نخواهد ماند. سياستِ علوي،دقيقاً در تضاد با اين شيوه است. در نگاه او، صداقت، نخستين شرط سياستمداري است. اگر صداقت از مجموعه ي کُنش ها و رويارويي هاي سياستمداران با مردم حذف شود، حق مداري، قانونگرايي، حقوق بشر، عدالت اجتماعي و... بي معنا خواهد بود و پوچ. به ديگر سخن، همه اينها در صورت نبود صداقت، شعارهايي خواهد بود به قصد فريب مردم و ابزاري براي تجاوز بيشتر به حقوق آنان. در سياست علوي، بهره گيري از شيوه ي وارونه سازي تنها در جنگ، مجاز خواهد بود، با قيدها، ويژگي ها و چارچوب هايي که بدان اشاره خواهد شد و به هنگام سخن از «سياست جنگي امام»، چگونگي آن را بيان خواهيم کرد.
صداقت را بنيادي ترين اصل سياست هاي مديريتي علي عليه السلام مي توان شمرد.
صفحه 39.