حسّان بن ثابت











حسّان بن ثابت



حسّان از ياران پيامبر گرامي اسلام و از شاعران ايشان بود که حضرت درباره اش فرمود: «اي حسّان! هميشه از سوي روح القدس، مدد شوي تا زماني که ما را با زبانت ياري مي رساني». او از شاعرانِ انصار بود که مشرکان قريش را هجو کرد و هماني است که واقعه ي غدير را به نظم درآورد.

حسّان، از ترسوترين مردمان بود که در هيچ يک از جنگ هاي پيامبر صلي الله عليه وآله حضور نداشت. سپس از طرفداران عثمان گشت و از امام علي عليه السلام جدا شد. در بيعت با علي عليه السلام شرکت نجُست و در هيچ يک از جنگ هاي آن حضرت، حضور نداشت. او پس از خلافت علي عليه السلام هم شعري در بزرگداشت حضرتْ نسُراييد.

حسّان، شصت سال در عصر جاهليت و شصت سال هم در زمان اسلام، زندگي کرد.

[صفحه 227]

61. المستدرک علي الصحيحين- به نقل از عروه و او از صفيه دختر عبدالمطّلب-:من نخستين زني بودم که مردي را کشتم. من در پناهگاه حسّان بن ثابت بودم. او به هنگام خندق کندن پيامبر صلي الله عليه وآله، با زنان و کودکان، همراه ما بود.

صفيه گفت: مردي يهودي از نزديکي ما گذشت و اطراف پناهگاه مي چرخيد.

به حسّان گفتم: اين يهودي به پناهگاه نزديک شده و زنان در اين جا امنيتي ندارند. پيامبر صلي الله عليه وآله و يارانش نيز به کارهاي ديگر مشغول اند.بلند شو و او را بکُش. حسّان گفت: خداوند، تو را بيامرزد اي دختر عبدالمطّلب!سوگند به خداوند که تو مي داني من اهل چنين کاري نيستم. صفيه گفت: وقتي حسّان چنين گفت و نزد او چيزي نيافتم، ستوني را از پناهگاه برداشتم، بيرون آمدم و بر يهودي فرود آوردم تا او را کشتم. سپس به پناهگاه برگشتم و گفتم:اي حسّان! بيرون برو و او را لُخت کن. چيزي مرا از اين کار باز نداشت، جز آن که او مرد بود. حسّان گفت: مرا به لخت کردن او نيازي نيست.

[صفحه 228]


صفحه 227، 228.