آزادي مردم در انتخاب امام











آزادي مردم در انتخاب امام



1. امام علي عليه السلام- در نامه اي به کوفيان، هنگام حرکت از مدينه به سوي بصره-: مردم با من بيعت کردند، نه از روي بي ميلي و جبر، بلکه با ميل و اختيار.

2. امام علي عليه السلام: رسول خدا قبض روح شد، در حالي که خود را سزاوارترينِ مردم به امر حکومت مي دانستم. امّا مردم، بر حکومت ابوبکر توافق کردند. من هم تسليم شدم و پيروي کردم.

سپس هنگام مرگ ابوبکر رسيد. يقين داشتم که حکومت، به جز من نرسد؛ امّا او عمر را به حکومت رساند. من هم تسليم شدم و پيروي کردم. سپس عمر بيمار شد. گمان مي بردم حکومت از من نگذرد؛ امّا عمر، آن را ميان شش نفر قرار داد که من يکي از آنها بودم. در نتيجه، حکومت را به عثمان داد. بازْ تسليم شدم و اطاعت کردم. تا اين که عثمان کشته شد. مردم نزد من آمدند و با من با ميل و رغبت، بيعت کردند، نه از روي ناخشنودي و بي ميلي.

3. امام علي عليه السلام- در نامه اي به طلحه و زبير-: پس از حمد و سپاس خدا؛... به درستي که شما دانستيد- گرچه آن را کتمان کرديد- که من به سوي مردم نرفتم تا اين که مردم، مرا خواستند، و من با آنان بيعت نکردم، تا اين که آنان با من بيعت کردند و در حقيقت، شما دو نفر هم از کساني بوديد که به سويم آمديد و با من، بيعت کرديد. به درستي که عموم مردم با من، نه بر پايه ي زورْ بيعت کردند و نه براي دستيابي به مال.

4. الفتوح: عمّار ياسر، نزد علي بن ابي طالب عليه السلام آمد و گفت: اي امير مؤمنان! حال که مردم، با ميل و رغبت با تو بيعت کردند، نه از روي ناخشنودي، به سوي اسامة بن زيد، عبداللَّه بن عمر، محمد بن مسلمه، حسان بن ثابت و کعب بن مالک بفِرست و آنان را به آنچه مهاجران و انصار در آن شرکت کردند،فراخوان. علي عليه السلام فرمود: «ما را به کساني که به ما ميل و رغبت نشان نمي دهند، نيازي نيست».

[صفحه 146]


صفحه 146.