خستگي رزم آوران از جنگ بدون غنيمت











خستگي رزم آوران از جنگ بدون غنيمت



مردمان آن روزگار گو اين که مسلمان بودند و با فرمان پيشواي الهي آهنگ نبرد مي کردند، اما سطح فرهنگ و گرايش هايشان چنان نبود که در گام هايي که برمي دارند، خداجوي باشند و اخلاص، پيشه کنند. در جنگ ها، جمع آوري غنيمت،يکي از انگيزه هاي مؤثّر بود، بويژه براي کساني که روزگاري طولاني بدان خوي کرده بودند.

اکنون روزها و ماه ها در صحنه ي نبرد مي ماندند، بدون اين که از آنچه فراچنگ مي آوردند، بتوانند بهره گيرند. آنان در دوران زمامداران پيش از امام علي عليه السلام، به کسب غنايم در جنگ و بهره وري از آن در نبرد با ايران و روم،عادت کرده بودند. اکنون امام از آغازين روزهاي نبرد، از آنها مي خواست که به اموال مردمان، دست نيازند و بدانند که در آنچه در اوج جنگ به دست مي آورند، حق تصرّف ندارند. پذيرفتن جنگ بدون غنايم، براي مردم، بسي دشوار بود.

آنان که همراه علي عليه السلام بودند، غالباً از چنان ايمان و درايتي برخوردار نبودند که در نبرد با فتنه انگيزان، فقط به خدا بينديشند و «شمشير در پي حق بزنند» و از نبرد، جز رضاي الهي، تمنّايي نداشته باشند. بسياري از آنان، در جنگ بيشتر و پيشتر از آن که به حق، دين و خاموش سازي فتنه بينديشند، به منافع خود فکر مي کردند. متون تاريخي نشان مي دهد که از جمله اعتراضاتي که مکرّر در جمل و نهروان طرح مي شد- و حجم بسياري هم داشت- اين بود که چرا زنان آنان، به اسارت گرفته نمي شوند و اموالشان تقسيم نمي گردد. ابن ابي الحديد، اين واقعيت صادق تاريخي را بر اساس اتّفاق گزارشگران، نقل کرده مي نويسد:

[صفحه 135]

اتّفقت الرواة کلّها علي أنه عليه السلام قبض ما وجد في عسکر الجمل من سلاح ودابّة ومملوک ومتاع وعُروض، فقسّمه بين أصحابه، وأنهم قالوا له: اقسم بيننا أهل البصرة فاجعلهم رقيقاً، فقال: لا. فقالوا: فکيف تحل لنا دمائهم وتحرّم علينا سبيهم.[1] .

گزارشگران اتّفاق نظر دارند که علي عليه السلام آنچه را در سپاه جمل يافت از اسلحه، چارپا، بردگان و اشياي ديگر، در ميان يارانش تقسيم کرد. يارانش گفتند: «مردم بصره را ميان ما تقسيم کن و آنان را برده قرار ده». فرمود: «نه». گفتند: چگونه خونشان براي ما حلال است و اسير گرفتن آنان، حرام؟

فرسودگي و خستگي نيروهاي رزمي پس از دو سال نبرد بدون غنيمت و بدون بهره ي مادّي، چون با شبهه ي نامشروع بودن جنگ با اهل قبله ضميمه شود و با عوامل ديگر بنيادي تخاذل که از آن ياد شد، گره بخورد، روشن است که فرجامي جز نافرماني نخواهد داشت چنين شد که امام، در پايان دوران حکومتش در بسيج نيروها با مشکل جدّي مواجه بود.


صفحه 135.








  1. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج 1، ص 250.