سياست اصلاح اداري و اقتصادي











سياست اصلاح اداري و اقتصادي



علي عليه السلام، برخورد با انحراف هاي اداري و اقتصادي و مبارزه با مفاسد اداري و اقتصادي را از نخستين روزهاي حکومت، آغاز کرد. کارگزاران ناشايسته، فسادآفرين و زشت کردار را از کار برکنار کرد و اموال به يغما رفته از بيت المال را بازگرداند.

امام، در آغازين روز خلافت، با اشارتي تأمّل برانگيز، آهنگ سياست اصلاحي خود را باز گفت:

واعلموا أني إن اُجبتکم رکبت بکم ما أعلم، ولم اُصغِ إلي قول القائل وعتب العاتب.[1] .

بدانيد اگر به درخواست شما جواب مثبت دهم، با شما آن گونه که مي دانم، رفتار خواهم کرد و در اين راه، سخنسرايان و سرزنش ملامتگران را نخواهم شنيد.

[صفحه 30]

يعني شما بايد با من همراه شويد، نه من با شما. همراهي شما با من، بدان سان است که من مي دانم. علي عليه السلام، مردي است حق مدار، سنّت شناس و ذوب در خدا. نکته ي تأمّل برانگيز، اين است که امام، نشان مي دهد که مي داند اين همراه سازي، سختي ها درپي خواهد داشت؛ بلکه فراتر از آن، سرزنش ها، بهانه جويي ها و جوسازي ها به دنبال دارد؛ ولي شعار او اين است که من، حق مدارم و حق را پاس مي دارم نه چيز ديگر را.

آن گاه، روز دوم خلافت، از جايگاه والاي رهبري جامعه، و با توجّه به مسئوليت عظيم رهبري، با صراحت فرمود:

ألا أن کلّ قطيعه أقطعها عثمان، وکل مال أعطاه من مال اللَّه فهو مردود في بيت المال، فان الحق القديم لا يبطله شي ء، ولو وجدته وقد تزوّج به النساء وفرّق في البلدان، لرددته الي حاله، فان في العدل سعة، ومن ضاق عنه العدل فالجور عنه أضيق.[2] .

بدانيد هر زميني را که عثمان بخشيد و هر ثروتي را که از اموال خداوندي هديه کرد، به بيت المال بازمي گردد؛ چرا که حقوق گذشته را چيزي از ميان نبرَد و اگر اين ثروت ها را بيابم در حالي که مهريه ي زنان شده يا در شهرها توزيع شده است، به جايگاهش بازگردانم؛ چرا که عدالت را گشايشي است و هر آن کس عدالت برايش تنگ باشد، ستم بر او تنگ تر خواهد بود.

امام، در خطابه اي شورانگيز، بيدارگر و تأمّل آفرين، در همين روز، به گستردگي درباره ي مسئوليت زمامداران جامعه در تحقّق بخشيدن به عدالت اجتماعي سخن گفت و تأکيد کرد که در بهره برداري از اموال عمومي، به هيچ کس امتياز ويژه اي نخواهد داد؛ و آنان که از طريق غصب اموال عمومي، ملک، آب، اسب هاي عالي و کنيزکان زيبا فراهم

[صفحه 31]

آورده اند، بدانند که علي، همه ي آنها را مصادره خواهد کرد و به بيت المال، بازخواهد گردانْد.

اين سخنان که چونان صاعقه اي فرود مي آمد و به سانِ پتکي سنگين، بر سر کساني که بُرده بودند و خورده بودند و اکنون، نگران بودند، مي نشست و بسي سنگين بود و دلهره آفرين؛ و چنين بود که بازتاب فرياد عدالتخواهي علي عليه السلام، پيش از هر جا در ميان چهره هاي سرشناس بود، و آنان، آغازين مخالفان حکومت علوي شدند.

اين شعارها فراز آمد و مردمان، با آهنگي جز آنچه تاکنون مي شنيدند، آشنا شدند. در سومين روز حکومت علي عليه السلام، مردم براي دريافت حقوق خود از بيت المالْ مراجعه کردند. امام، به عبيداللَّه بن ابو رافع، کاتب خود، فرمود: از مهاجران آغاز کن. آنان را فراخوان و به هر کدامْ سه دينار بده. آن گاه انصار را بخواه و همان گونه با آنان رفتار کن. هر کس که آمد، سياه و قرمز و...، با وي همان گونه رفتار کن که با مهاجران و انصار و...[3] .

بزرگان قوم، ديدند که طرح عدالت اقتصادي علي، شعار نيست؛ عمل است و بسي جدّي. در محضر کاتب امام، اشکال تراشي ها آغاز شد. او رويدادها را گزارش کرد.امام، نه تنها از آغاز مخالفت ها آن هم از چهره هاي پر طَمطُراق، تکان نخورد و در ادامه راه، ترديد نکرد، بلکه با قاطعيت، بر ادامه ي اصلاحاتْ تأکيد کرد و فرمود:

واللَّه ان بقيت و سلّمت لهم لأقيْمنّهم علي المحجة البيضاء.[4] .

به خداي سوگند! اگر بمانم و سالم باشم، آنان را بر راه روشن، استوار خواهم داشت.

[صفحه 32]

خونخواهي عثمان، از همين جا آغاز شد! آيا تأمّل برانگيز نيست که برخي از زراندوزان، بيعت خود را با امام، به دو شرط، مشروط ساخته بودند.

1. علي عليه السلام به ثروت هايي که آنان در دوران حکومت عثمان به چنگ آورده بودند، کار نداشته باشد؛

2. قاتلان عثمان را شناسايي کند، دستگير کرده، بکشد.

امّا امام مي دانست که خونخواهي عثمان، بهانه اي بيش نيست. آنچه براي آنان مهم است، جلوگيري از بازپس گيري ثروت هاي نامشروع و اموال برهم هشته ي بر جاي مانده از روزگار عثمان است. امام، در اين باره، پيشنهادهاي گونه گوني را شنيده بود و همه پيشنهادهاي سازشکارانه و متضاد با احقاق حقوق و مبتني بر پايمال شدن بيت المال را با قاطعيت، رد کرده بود.


صفحه 30، 31، 32.








  1. ر.ک: ح 8.
  2. ر. ک: ح 72.
  3. ر. ک: ح 62.
  4. همان جا.