سعيد بن قيس هَمْداني











سعيد بن قيس هَمْداني



سعيد، جنگاوري دلير و قهرماني کم نظير بود. او در جنگ هاي جمل[1] و صِفّين[2] ، شرکت داشت و در جمل[3] و صفّين[4] ، امام عليه السلام او را به سرداري بني هَمْدان گماشت. او در ضمن سخنراني اي رسا در جمع يارانش چگونگي دو سپاه را به نيکويي بَر نمود[5] و عظمت سپاه علي عليه السلام را - که گروهي از بدريان در آن حضور داشتند - نشان داد و آن گاه، جايگاه والاي علي عليه السلام را به زيبايي تبيين کرد و با تکيه هوشمندانه بر پيشينه زشت معاويه، رسوايي او و پدرانش را بيان کرد.[6] .

او در موارد بسياري اطاعت مطلق خود از علي عليه السلام را با عبارت هايي هيجان بار بيان کرده است. علي عليه السلام نيز آن پارسامرد رزم آور را مي ستود. از جمله فرمود:

«پشتيبان بزرگ حقيقت، آنان را به پيش مي برد

سعيد بن قيس [ را مي گويم]، آن بزرگْ پشتيبان را».[7] .

پس از جنگ صِفّين، امام عليه السلام براي جلوگيري از غارتگري هاي سفيان بن عوف در انبار،[8] او را بدان سوي، گسيل داشت.[9] .

سعيد، پس از علي عليه السلام نيز بر صراط حق، استوار ماند و در جمع ياران امام حسن عليه السلام قرار گرفت. امام حسن عليه السلام او را به عنوان جانشين قيس بن سعد به نبرد با معاويه گسيل داشت.[10] ابو عمرو کَشّي او را بدين سان ستوده است:

او از بزرگان تابعيان و از سران و زاهدان آنان بود.[11] .

سعيد بن قيس، حدود سال 41 هجري زندگي را بدرود گفت.[12] .

6531. الغارات - در ياد کردِ غارت شهر انبار، توسّط سفيان بن عوف و درخواست علي عليه السلام از مردم براي حرکت کردن به سوي او و تن زدن يارانش -:پس حُجْر بن عَديّ کِنْدي و سعيد بن قيس همْداني برخاستند و گفتند:اي امير مؤمنان! خدا برايت بد نياورَد! به ما فرمان بده تا پيروي ات کنيم که - به خدا سوگند - ما بر سرِ اطاعت تو، نه بر فنا شدن دارايي مان بي تابي مي کنيم و نه بر کشته شدن خويشانمان.[13] .

6532. الفتوح - در ياد کردِ جنگ صِفّين -:سعيد بن قيس گفت:به خدا سوگند - اي امير مؤمنان -، ما جز براي خدا ياري نکرديم و جز به او پاسخ مثبت نداديم، و با کسي جنگيديم که نه سابقه اي چون تو دارد و نه خويشاونديِ تو را [ با پيامبر صلي الله عليه وآله]. ما را به هر سو که مي خواهي و هرکجا که دوست داري، روانه کن که ما گوش به فرمان و مطيع تو ايم.

در اين جا بود که علي عليه السلام چند بيتي سرود:

«اگر من دربان بهشت بودم

به [ قبيله] همْدان مي گفتم:به سلامتْ وارد شويد.

خداوند، بهشت را به همْدان، پاداش دهد که آنان

در روز سختي، براي دشمنان، چون سمّ کشنده اند».[14] .

6533. تاريخ الطبري - به نقل از جبر بن نوف (پس از آن که تحريک و ترغيب امام علي عليه السلام را براي پيکار با شاميان، پس از جنگ صفّين، نقل کرده است) -:پس سعيد بن قيس همْداني برخاست و گفت:اي امير مؤمنان! با دل و جان، گوش به فرمان و مطيع هستيم. من نخستين کسي هستم که در پيِ آنچه خواستي و طلب کردي، آمده ام.[15] .

6534. الغارات - به نقل از ابو عبد الرحمان سُلَمي (در همان جرياني که در نقل پيشين، ياد شد) -:پس سعيد بن قيس همْداني برخاست و گفت:اي امير مؤمنان! به خدا سوگند، اگر به ما فرمان دهي که پياده و پابرهنه و بدون زاد و توشه تا قُسطنطنيّه و روم برويم، نه من نافرماني مي کنم و نه هيچ کس از قومم.

[ علي عليه السلام ]فرمود:«راست مي گوييد. خداوند به شما جزاي خير دهد».[16] .







  1. الجمل:319، شرح نهج البلاغة:144/1.
  2. تاريخ الطبري:574/4، الفتوح:31/3.
  3. الجمل:319.
  4. وقعة صفّين:205، تاريخ خليفة بن خيّاط:147، الفتوح:31/3.
  5. وقعة صفّين:236 و 437، الغارات:481/2 و 637، الأمالي، طوسي:293/174.
  6. وقعة صفّين:236 و 237.
  7. مناقب آل أبي طالب:172/3، الديوان المنسوب إلي الإمام علي عليه السلام:432/572.
  8. انبار، شهري کوچک و آباد در روزگار ساسانيان بوده است و بقاياي آن در شصت کيلومتري غرب بغداد، قابل مشاهده است. نامگذاري آن به «انبار»، از آن رو بوده که مرکز نگهداري گندم و جو و کاه براي لشکر بوده است، وگرنه ايرانيان، آن جا را «فيروز شاپور» مي ناميده اند. اين شهر به دست خالد بن وليد در سال دوازدهم هجري فتح شد و سَفّاح، اوّلين خليفه عبّاسي، براي مدتي آن جا را مقرّ حکومتش ساخت.
  9. الغارات:470/2 تاريخ اليعقوبي:196/2، تاريخ الطبري:134/5، شرح نهج البلاغة:88/2.
  10. شرح نهج البلاغة: 40/16، مقاتل الطالبيّين: 71.
  11. رجال الکشّي:124/286/1.
  12. تنقيح المقال:4860/29/2.
  13. الغارات:481/2، الأمالي، طوسي:293/174.
  14. الفتوح:31/3، وقعة صفّين:437 و 274.
  15. تاريخ الطبري:79/5، الکامل في التاريخ:402/2.
  16. الغارات:637/2.