جهان معاصر و فتنه هاي رنگارنگ











جهان معاصر و فتنه هاي رنگارنگ



از آنـجا که سياست هاي شيطاني در عصر ما بيش از هر زمان ديگري پيچيده و مرموز است، آمـيـزش حـق و باطل نيز مکانيسمي پيچيده پيدا کرده است و سياست مداران بزرگ دنيا، چنان خـواسته هاي نامشروعشان را در پوسته اي از حق مي پوشانند که تشخيص آن به آساني ممکن نيست.

عناويني مانند حقوق بشر، عفو بين الملل، آزادي قلم و بيان، اعطاي پناهندگي سياسي و تـاءسـيـس مـراکـز بـه اصـطـلاح خـيـريه، حقوق حيوانات و... همه از ابزار فريب افکار عـمـومـي انـد. نـگـاهـي بـه عـملکرد مدعيان دموکراسي، آزادي و حقوق بشر و دوگانگي و چـنـدگانگي آن در پياده کردن اصول به ظاهر انساني در نقاط مختلف دنيا، شاهدي روشن بـر اين مدعاست. مدعيان دموکراسي غرب و در راءس آنها آمريکا، در حالي به خاطر کشته شدن يک سگ در مطالعات فضايي روسها فرياد اعتراض و نقض حقوق حيوانات سر دادند کـه خـود در جـنگ ويتنام نه فقط انسان ها را مانند برگ خزان بر روي زمين ريختند، بلکه بـخش اعظم جنگل هاي آن کشور سر سبز را با تمام جانداران و حيوانات و پرندگانش به آتش کشيدند تا مبادا آوارگان ويتنامي در آن جا پناه گيرند.

اسـتـکـبـار جـهـانـي و محافل صهيونيستي درحالي دم از دموکراسي مي زنند و براي بسته شـدن چـنـد روزنـامـه و دسـتگيري چند جاسوس اسرائيلي در ايران، اشک تمساح و فرياد نـقـض حـقوق بشر سرمي دهند که هر جا آراء مردم برخلاف منافع نامشروع آنان باشد با يـک کـودتـاي نـظـامـي هـمـه چـيـز را در هـم مـي ريـزنـد، آن گـونـه کـه در الجـزايـر عـمـل کـردنـد و آن جـا کـه حـکومت هاي قرون وسطايي مانند حکومت نظاميان در ترکيه حافظ مـنـافـع نـامـشـروعـشـان بـاشـد، بـا آنـهـا مدارا مي کنند و آنها را دوست و هم پيمان خود مي دانند.[1] .

انـديـشـه عـدم احـتـمـال بـروز و اقبال فتنه ها در نظام جمهوري اسلامي، ناشي از خامي و کمبود بصيرت مؤمنانه يا ناشي از انديشه هاي مغرضانه القايي از سوي دشمنان است. زمـيـنـه رشد فتنه ها (قرائت هاي جديد از دين، جدايي دين از سياست و...) و نيز اساس و مـاهـيـت فـتـنـه هـا، يـعـني آميختگي حق و باطل در عصر ما به وفور فراهم است. چنانچه در بـسـيـاري مـوارد حـقـايـق امـور بـر مـردم مـشـتـبـه مـي شـود؛ بـه عـنـوان مـثـال؛ مـردم بـا مـشـاهـده جـريـانـات و جناح ها و شخصيت هاي سابقه دار در جريان انقلاب اسلامي، که گاهي براي تصاحب قدرت به رويارويي با يکديگر پرداخته و اختلاف و تـفـرقـه را دامـن مـي زنـنـد، حـقـيـقـت بـرايـشـان مـشـتـبـه مـي شـود. حـال سـؤال ايـن اسـت کـه مـعـيار تشخيص حق از باطل چيست؟ و مردم در گردنه هاي صعب و فـراز و نـشـيـب هـاي اجـتـماعي به کدام ريسمان چنگ زنند و در بروز فتنه ها به چه کسي پـنـاهـنـده شـونـد؟ امـيـر مـؤمنان (ع)، راه چاره را چنگ زدن به کشتي هاي نجات (پيشوايان مـعصوم (ع) و در عصر غيبت به وليّ فقيه جامع الشرايط و آگاه به زمان) مي داند و مي فرمايد:

«... شُقُّوا اَمْواجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ...»[2] .

امواج فتنه ها را با کشتي هاي نجات در هم شکنيد.

بـنـابـرايـن در عـصـر حـاضـر، هـر گـاه در تـلاطـم و تضارب آراء و امواج فتنه ها، حق و بـاطـل بـر مـردم مـشـتبه گرديد، بايستي گوش جان به فرامين و فرمايشات ولي فقيه سپرده و سخن آخر را از زبان سلاله پاک زهراي اطهر (س)، حضرت آيت ا... العظمي خامنه اي به جان دل بپذيريم که سکانداري کشتي نجات در عصر حاضر به دست اوست.









  1. پـيـام امـام (شـرح تـازه و جـامـعـي از نهج البلاغه)، مکارم شيرازي، ج 2، ص 565 ـ 568.
  2. نهج البلاغه، خطبه 5.