تولد و بلوغ
حضرت علي (ع)، نحوه رشد و شيوع فتنه را اين گونه ترسيم مي کند: «... تـَبـْدَاءُ فـي مـَدارِجَ خـَفـِيَّةٍ وَ تـَوُولُ اِلي فـَظاعَةٍ جَلِيَّةٍ شِبابُها کَشِبابِ الْغُلامِ وَ آثارُها کَاثارِ السِّلامِ»[1] . فـتـنـه هـا کم کم از مراحل ناپيدا و مخفي شروع شده و به درجات شديد و روشن منتهي مي گـردنـد. رشد آن همچون رشد نوجوان (بسيار سريع) است و آثاري که بر پيکر اجتماع مي گذارند، همچون آثار باقي مانده بر سنگ خارا، زشت و ديرپاست.
هـنـگـامـي کـه زمينه و شرايط فتنه (پيروي از هوس ها، بدعت در دين و عدم تشخيص حق از بـاطـل) در جـامـعـه، فـراهـم آمد، نطفه فتنه در بطن جامعه شروع به رشد مي کند. فتنه گـران و آشـوب پـيـشـه گـان، هـمـواره بـه گونه اي پنهاني برنامه هاي خود را طرح ريـزي مـي کـنـنـد و افـراد عـادي جـامـعـه، زمـانـي مـتـوجـّه وقـوع فـتـنـه مـي شـونـد کـه مراحل جنيني و رشد فتنه سپري شده است. ظهور فتنه تواءم با فساد و خون ريزي است و در ايـن حـال ضـعف، ناتواني و اضطراب، جامعه را از هر سو تهديد مي کند وقتي جامعه بـا چـنين وضعي روبرو شد و درد را به جان لمس کرد و اضطراب و پريشاني را در عمق روح و جـان خـود احساس نمود و به يک باره اشرار را برخود مسلط يافت، درمي يابد که چه مولود شومي را در دامن پرورش داده است.