تعريف فتنه











تعريف فتنه



«فـتـنـه»، مـصـدر عـربـي از مـاده فـَتـَن اسـت و در لغـت به معناي «در آتش انداختن» و «گـداخـتـن سـيـم و زر» جـهـت آزمـايـش و جـدا سـاخـتـن مـواد خـالص آن از نـاخـالصي هاست.[1] .

در منابع اسلامي به معاني آزمايش، گناه، عذاب، گمراهي، کفران و ناسپاسي، اختلاف، فـريـفتن و... استعمال شده است. در فرهنگ سياسي اجتماعي اسلام، اصطلاح «فتنه»، رنـگ و صـبـغـه اي ديـگر دارد؛ اين واژه در نهج البلاغه مکرر آمده است و منظور حضرت در بـيشتر، مواضع معناي لفظي و لغوي يا جنبه فردي و اخلاقيِ آن نبوده بلکه مراد ايشان از فتنه، يکسري پديده هاي اجتماعي سياسي است که جامعه اسلامي را دچار موج و تلاطم نموده و در عين حال حالتِ حق به جانب و فريب کارانه داشته است.

بـا نـگاهي به موارد استعمال فتنه در کلام امير مؤمنان (ع)، درمي يابيم که؛ «فتنه»، تـرفـنـدي سـيـاسـي اجـتـمـاعـي اسـت کـه از آمـيـزش حـق و بـاطـل و پـنـهـان نـمـودن بـاطـل در پـوسـتـه حـق، بـا هـدف اغفال و فريفتن مردم و براي رسيدن به مقاصدي شوم، طرح ريزي مي شود.

فـتـنه گران، به خوبي مي دانند که اگر حق به طور واضح مطرح گردد، راهي براي نفوذ آنان در جامعه باقي نمي ماند و اگر باطل به صورت عريان عرضه شود، هيچ کس در پـي آن نـمـي رود؛ از ايـن رو هـمـواره بـر تـن بـاطـل، لبـاس حـق مـي پـوشـانـنـد و تـشـخـيـص حـق از بـاطـل را بـر مـردم مـشـتـبـه مـي سـازنـد تـا از طـريـق حـق جـلوه دادن باطل، مردم را اغفال و به دنبال خود بکشانند، آنان زهر مهلک را در غذايي مطبوع پنهان مي سـازنـد تـا نـاآگاهان را به خوردن آن تشويق کنند و آگاهان را نيز در دريايي از شک و تـرديـد غـوطه ور سازند. نتيجه اين حيله گري به آنجا مي انجامد که ناآگاهان به آنان مـي پـيـونـدنـد و آگـاهان نيز به ورطه «بي عملي» دچار مي شوند و در هر دو صورت آنان به مقصود پليد خويش دست مي يابند.









  1. اقرب الموارد، سعيد الخوري الشرتوني، ج 2، ص 902، بيروت.