فتنه شناسي از ديدگاه نهج البلاغه











فتنه شناسي از ديدگاه نهج البلاغه



نهج البلاغه اين درياي بي کران معارف اسلامي، در خود گنجينه هايي دارد، پر ارزش ‍ و نـفـيـس که هر چه در اعماق آن جستجوي فزون تري صورت گيرد رازهاي بيشتري از آن رويـاروي چـشـمان ناظر قرار مي گيرد. تنوع و گوناگوني مطالب در اين کتاب قويم ـ چـنـانچه درباره قرآن گفته اند ـ به قدري است که به خواننده با هر مقدار از اطلاعات و دانـش ايـن امـکـان را مـي دهـد که به قدر وُسع و فهم خود از کلام اميرالمؤمنين که امير کلام اسـت سـود جـويـد. بديهي است هر چه اين کوشش و پويش افزون تر گردد، دريافت ها و برداشت هاي مخاطب افزون تر خواهد بود.

بخش اعظم زندگاني اميرالمؤمنين در ستيز و رويارويي با «فتنه ها» سپري گرديد. از ايـن رو شـنـاخـت فـتنه و کشف معيارهاي حق و باطل در کشاکش بروز فتنه ها اهميتي ويژه مي يـابـد. چـنـانـچـه پيداست آن امام همام نيز سعي فراواني در تبيين مشکله فتنه نموده است و هموست که فرياد برآورده است:

«من چشم فتنه را کور کردم، در حالي که احدي جراءت چنين کاري را نداشت.»[1] .

حضرت درطول مدت زمامداري خود با فتنه ناکثين، قاسطين و مارقين مبارزه کرد و به يقين کسي که فتنه ها را با جان خود لمس کرده است خصايص و ابعاد فتنه را بهتر و عيني تر مي تواند بيان کند و به درمان آن بپردازد.

عاملي که فتنه جويان را در عمل سخيف خود جري مي سازد، ايجاد شک و ترديد در ميان عوام و گـاهـي، خـواص اسـت، در صـورتـي کـه اگـر جـوانـب فـتـنـه، قـبـل از وقـوع تـوسـط عالمان آگاه، تبيين گردد و اين تبيين به آگاهي و بيداري جوامع بـيـانـجـامـد، فتنه جويان، راهي براي نفوذ در قلوب مردم نخواهند يافت و وقتي چنين شد فتنه جو به سوراخي خواهد خزيد و توان هرگونه حرکتي از او سلب خواهد شد.

بـديـن مـنـظـور، مـوضـوع فـتـنـه را ـ کـه اکـنـون بـه بـحـث روز نـيـز تبديل شده است ـ از ديدگاه امام متّقيان و خصمِ فتنه جويان، علي بن ابي طالب (ع) پي مي گيريم.









  1. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 92.