نهج البلاغه از ديدگاه امام خميني و مقام معظم رهبري
در ايـنـجـا ديـدگـاه هـاي امـام خـميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي و مقام معظم رهبري را پيرامون اين کتاب عظيم القدر تقديم دوستداران آن امام معصوم (ع) مي نماييم. ديدگاه امام خميني افتخار به نهج البلاغه: «مـا مـفـتخريم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترين دستورزندگي مادي و معنوي و بالاترين کتاب رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حکومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ما است.»[1] . قدر و منزلت علي (ع) و نهج البلاغه: «در کنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از کي معرفي؟ دانشمندان بزرگ جـهاني مي خواهند مولا اميرالمؤمنين را معرفي کنند و به ديگران بشناسانند يا کتاب نهج البلاغه را؟ ما با کدام مئونه و با چه سرمايه اي مي خواهيم در اين وادي وارد شويم؟ مـا دربـاره شـخـصـيـت عـلي بـن ابـي طـالب از حقيقت ناشناخته او صحبت کنيم يا با شناخت مـحـجـوب و مـهـجـور خود. اصلاً علي (ع) يک بشر ملکي و دنيوي است که ملکيان از او سخن گـويـنـد يـا يـک مـوجـود مـلکـوتـي اسـت کـه مـلکـوتـيـان او را انـدازه گـيـري کـنـنـد؟ اهـل عـرفـان دربـاره او جـز با سطح عرفاني خود و فلاسفه و الهيون جز با علوم محدوده خـود بـا چـه ابـزاري مـي خواهند به معرفي او بنشينند؟ تا چه حد او را شناخته اند تا ما مـهـجـوران را آگـاه کـنـنـد. دانـشـمـنـدان و اهـل فـضـيـلت و عـارفـان و اهل فلسفه با همه فضايل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دريافت کرده اند در حجاب وجود خود و در آينه محدود نفسانيت خويش است و مولا غير از آن است. پس اولي آن اسـت کـه از ايـن وادي بـگذريم و بگوييم علي بن ابي طالب فقط بنده خدا بود و اين بـزرگـترين شاخصه او است که مي توان از آن ياد کرد و پرورش يافته و تربيت شده پيامبر عظيم الشاءن است و اين از بزرگ ترين افتخارات اوست.... و امـا کـتـاب نهج البلاغه که نازله روح اوست براي تعليم و تربيت ما خفتگان در بستر منيّت و در حجاب خود و خودخواهي خود، معجوني است براي شفا و مرهمي است براي دردهاي فـردي و اجـتـمـاعـي و مـجـمـوعـه اي است داراي ابعاد به اندازه ابعاد يک انسان و يک جامعه بـزرگ انـسـانـي از زمـان صـدور آن تا هر چه تاريخ به پيش رود و هر چه جامعه ها به وجود آيد و دولت ها و ملت ها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فيلسوفان و محققان بيايند و در آن غور کنند و غرق شوند...+.»[2] . ديدگاه هاي مقام معظم رهبري لزوم آشنايي با نهج البلاغه: «امـروز شـرايـطـي مـشـابـه شـرايـط حـکـومـت دوران اميرالمؤمنين (ع)است. پس روزگار، روزگـار نـهج البلاغه است. امروز مي شود از ديدگاه دقيق و نافذ اميرالمؤمنين (ع) به واقعيت هاي جهان و جامعه نگاه کرد و بسياري از حقايق را ديد و شناخت و علاجِ دردها را پيدا کـرد. هـمـيـن اسـت کـه بـه نـظـر مـا امـروز بـيـش از هـمـيشه به نهج البلاغه محتاج تريم.»[3] . «بايد پرتوي بر نهج البلاغه بيفتد که شما شيعيان و پيروان و طرفداران علي (ع) بدانيد که نهج البلاغه چيست و دل خود را فقط به نام قرآن و نهج البلاغه خوش نکنيد. چـنـيـن نباشد که بعضي از غفلت و جهالت ما استفاده کنند و به نام قرآن و نهج البلاغه، بـافـته ها و اندوخته هاي ذهني خود را در مغز ما بريزند و آن طور نباشد که عناصر تحت تاءثير فرهنگ غربي، به جاي آن که به اين اثر انساني و اجتماعي و تاريخي و هنري توجه کنند، به نوشته ها و گفته ها و اندوخته هاي ذهني ديگران بپردازند. اگـر مـا انـدکـي با نهج البلاغه آشنا شويم و راه خود را به سوي اين کتاب باز کنيم، راه سـوءاسـتـفـاده هـاي دشـمـن هـاي کـوچـک و خـردوريـزي کـه در داخل هستند و نيز راه استفاده دشمن هاي بزرگِ جنايتکاري که هميشه از غفلت و از دوري ما از اسلام استفاده کرده اند، بسته خواهد شد.»[4] . معرفي نهج البلاغه: «نـهـج البـلاغه يعني مجموعه اي که به همت و تلاش سيد بزرگوارشريف رضي گرد آمـده و بـحـمـدالله تـا امـروز مـرجع مراجعه و مطالعه خواص و انديشمندان ـ نه فقط محور مـعـرفت و کار عمومي مردم ـ بوده است. شايد در تمام دوراني که اين کتاب تاءليف و به وجـود آمـده، مـانـند امروز مورد نياز و متناسب با اوضاع زمان و مکان نبوده است. البته نهج البلاغه از جهات مختلف حايز اهميت است. شـايـد بشود گفت که نهج البلاغه مجموعه اي از عمده ترين مباحث و معارف اسلامي است و هـمـه آنـچـه کـه بـراي يـک انـسان مسلمان و يک جامعه اسلامي لازم است، سخني و حرفي و اشـاره اي و يـا بـحثي و هدايتي از آن در نهج البلاغه آمده است. توحيد و عقايد اسلامي و اصول دين تا اخلاق و تهذيب و تزکيه نفساني؛ سياست ملک داري و کيفيت اداره صحنه هاي عظيم فعاليت اجتماعي تا تنظيم روابط اخلاقي و خانوادگي، جنگ و سياست و حکمت و علم و...»[5] . «در نـهـج البـلاغـه هـمـه ابـعـاد يـک شـخـصـيـت والاي انـسـانـي وجـود دارد و يـک انـسـان کـامـل در نـهـج البـلاغـه مـجـسـّم مـي شـود و آن انـسـان کـامـل، خـودِ اميرالمؤمنين (ع) است و اين نه فقط از باب شناسايي چهره اميرالمؤمنين (ع) مـهـم اسـت، بـلکـه از بـاب شـنـاسايي اسلام و اين که اسلام چگونه انساني را مي خواهد بسازد، حايز اهميت است. امروز بشريت معاصر از ما سؤال مي کند: اين اسلامي که شما از آن دم مي زنيد و فکر مي کـنيد رسالت آن جهاني است، درصدد ساختن چگونه انساني است؟ براي پاسخ چه کسي را بـهـتـر و زيـبـاتر و جامع تر و والاتر از علي بن ابي طالب (ع) مي توان نشان داد؟ چهره علي بن ابي طالب (ع) در هيچ جا مانند نهج البلاغه آشکار نمي شود.»[6] .
دانـشـمـنـدان اسلامي درباره فصاحت و بلاغت و محتواي والاي معارف نهفته در نهج البلاغه سـخـنـان بـسياري گفته و نوشته اند. علو مقام و عظمت اين کتاب بدان پايه است که آن را «اخ القرآن» خوانده اند.