ناكثين











ناکثين



طـلحـه و زبـير از دير زماني، آرزوي رسيدن به مقام حکومت بر جهان اسلام را در سر مي پروراندند و چون پس از قتل عثمان، افکار عمومي متوجه امير مؤمنان (ع) بود و مردم فقط او را شـايسته اين مقام مي دانستند آن ها که از دستيابي به قدرت نا اميد شده بودند، به بـيـعـت با امير مؤمنان (ع) مبادرت ورزيدند و به ظاهر از همه سبقت گرفتند. آنان با اين اقـدام مـي خـواسـتـند توجه دستگاه خلافت را به خود جلب کنند، تا از اين راه بتوانند به خـواسـتـه هـاي خـود دسـت يـابند. ولي برخلاف انتظار آنان، امير مؤمنان (ع) آن ها را با ساير مسلمانان، يکسان و برابر قرار داد و بدين گونه نقشه آنان نقش بر آب شد.

طلحه و زبير، خود در پاسخ امام (ع) به اين نقشه خود اعتراف کرده و مي گويند:

«مـا بـا تـو بـه ايـن امـيد بيعت کرديم که در کارهاي مهم مشاور تو باشيم، ولي حالا مي بـيـنـيـم که بدون مشورت ما بيت المال را به طور مساوي تقسيم مي کني... عاملي که ما را رنـجـانـده اسـت مـخـالفـت تـو بـا روش عـمـر بـن خـطـاب اسـت. او در تـقـسـيـم بـيـت المـال سابقه افراد را در نظر مي گرفت ولي تو امتياز ما را ناديده مي گيري، ما را در رديـف بـقـيـه مـسـلمـانـان قـرار داده اي، در صـورتـي کـه ايـن اموال با شمشيرها و جانبازي هاي ما به دست آمده است.»

امير مؤمنان (ع) در پاسخ آنان، روش پيامبر اکرم (ص) را يادآور مي شود که در تقسيم بيت المال براي کسي امتياز قائل نمي شد.[1] .

طـلحـه و زبـيـر پس از اين برخوردها و پس از اين که اطلاع يافتند که عايشه نيز پرچم مـخـالفـت بـا عـلي (ع) را در مـکـه بـرافـراشـتـه، تصميم گرفتند به سوي مکه حرکت کنند.[2] از اين رو به بهانه انجام عمره به مکه رفتند و در آنجا پس از پيوستن بـه عـايـشه با ديگر مخالفان حکومت علي (ع) هم صدا شده و طرح شورش را پي ريزي کـردنـد. آنـهـا پـس از مـشـورت، بـصـره را بـراي محل شورش خود انتخاب کرده و بدانجا رهسپار شدند.

ناکثين پس از برخورد شديدي که با نيروهاي «عثمان بن حُنَيف» استاندار بصره داشتند بـه قـرارداد صـلح مـوقتي تن دادند امّا شبانه آن را بر هم زده، عثمان را دستگير نموده و کنترل شهر را به دست گرفتند.[3] امام (ع) که از اوضاع بصره با خبر شد با جمع آوري نيرو از مدينه و کوفه به سوي بصره حرکت نمود. امام (ع) همه تلاش خود را به کار گرفت که با مذاکره و نصيحت کار به پايان رسد و شورشيان دست از شورش ‍ بـردارنـد امّا حرکت هاي آن حضرت مؤثر واقع نشد و در نتيجه جنگ ميان دو لشکر صورت گرفت و در نهايت به نفع حضرت به پايان رسيد.

گـفـتـنـي اسـت کـه هـر چـنـد سـپـاه حـضـرت (ع) پـيروز گشت امّا توطئه مخالفان که جنگ جمل را به راه انداختند، نتايج ناگواري را براي مسلمانان در پي داشت که برخي از آنها عبارتند از:

1 ـ کـشـتـه شـدن بـيـش از ده هـزار نـفـر از مسلمانان که در حقيقت قرباني حسادت و رياست طلبي ناکثين گرديدند.

2 ـ از بـيـن رفـتـن روح بـرادري و باز شدن باب فتنه در بين مسلمانان و هموار شدن راه بـراي قـيـام مـعـاويـه؛ زيـرا قـيـام عـايـشه به ادعاي طرفداري از عثمان ـ که هيچ گونه قـرابـتـي بـا عـثـمـان نـداشت ـ راه را براي قيام معاويه به عنوان خونخواهي عثمان که از خويشاوندان او بود، باز کرد.









  1. شرح ابن ابي الحديد، ج 7، ص 42 ـ 40.
  2. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 180.
  3. مروج الذهب، ج 2، ص 358.