دشمنان امام علي











دشمنان امام علي



بـا کـشـتـه شـدن عثمان، مهاجران و انصار براي تعيين رهبر آينده اسلام، به امير مؤمنان عـلي (ع) روي آوردنـد. در پـيـشـاپـيـش جـمـعـيـت، صـحـابـه بـزرگ رسول خدا (ص) مانند عمار بن ياسر، ابوالهيثم، ابو ايوب انصاري، طلحه و زبير ديده مي شدند. مردم براي بيعت، به سوي خانه حضرت علي (ع) هجوم برده اصرار داشتند او زمـام امـور خـلافـت را بـه دسـت گـيـرد. حـضـرت عـلي (ع) ابـتـدا از قـبـول خـلافـت خـودداري مـي کـرد، امـا بـا اصـرار بيش از حد مردم، رسماً به عنوان حاکم مسلمانان آغاز به کار نمود.

امير مؤمنان (ع) سياست آينده خود را به منظور تحقق بخشيدن به اهداف خويش از پذيرش حـکومت اعلام کرد. خطوط و مواد اين سياست يک امر اتفاقي و ناگهاني نبود که امير مؤمنان (ع) هـمـان روز آن را ابـلاغ کـرده بـاشـد، بـلکـه مـجـمـوعـه بـرنـامـه و روش ‍ رسـول خـدا (ص) بود که از وحي و قرآن سرچشمه مي گرفت. کارهايي که از نظر امير مؤمنان (ع) اولويت و فوريت داشت شامل سه قسمت بود:

1-نصب کارگزاران صالح

2 ـ از ميان بردن تبعيض ها و تضمين حقوق مساوي براي همه.

3 ـ بـازگـردانـدن امـوال بـه غـارت رفـتـه و تـقـسـيـم عـادلانـه بـيـت المال.

حـضـرت عـلي (ع) در راسـتـاي ايـن امـور، ابـتـدا حـکـّام و عـمـّال عـثـمـان را از کار برکنار ساخت و افراد صالح و دورانديشي را به حکومت بصره، مصر و شام منصوب کرد.[1] .

از سـوي ديـگـر اعـلام نـمـود کـه همه افراد در نزد آن حضرت، داراي حقوق مساوي هستند و سـهـم بـيشتري از بيت المال به شخصي داده نمي شود. آن حضرت هم چنين نظر خود را در مـورد بـرگـردانـدن امـوالي کـه بـه ناحق بين خويشاوندان و اطرافيان عثمان تقسيم شده بود، اعلام نمود.[2] .

اعـلام ايـن سـيـاسـت هـا و آغـاز بـه اجـراي آن هـا سـبـب شـد کـه عـده اي کـه تـوان تـحمل حق و اجراي آن را نداشتند در برابر حکومت آن حضرت (ع) قد علم کنند و سه گروه «نـاکـثـيـن»، «قـاسـطـيـن» و «مـارقـيـن» پـديـد آمـده و سيل توطئه ها را عليه حکومت آن حضرت (ع) به راه اندازند.

دسته اول يعني ناکثين، همان پول پرست ها و طرفداران تبعيض بودند که حق بيشتري از بـيـت المـال طـلب مـي کـردنـد و سـخـنـان امـيـر مـؤمـنـان (ع) دربـاره عدل و مساوات بيشتر متوجه اين گروه است.

دسـتـه دوم «قاسطين» همان فراريان و ناراضيان از حکومت علي (ع) و کارگزاران عثمان بودند که مي کوشيدند حکومت حضرت را ساقط کرده و خود زمام حکومت را به دست گيرند و در راءس آنان، معاويه بود.

دسـتـه سـوم، «مـارقين» يا خوارج بودند که داراي عصبيت هاي ناروا و خشکه مقدسي ها و جهالت هاي خطرناک بودند.

ايـنـک بـه اخـتـصـار بـه مـعـرفـي و بررسي مواضع و اقدامات هر يک از اين گروه ها مي پردازيم:









  1. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 179.
  2. شرح ابن ابي الحديد، ج 1، ص 269.